علی جعفری
علی جعفری
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

دیدگاه من در مورد خدا

دعا کردن، آرامش دهنده انسان
دعا کردن، آرامش دهنده انسان

چند روز پیش با دو تا از دوستام در مورد فلسفه و خلقت انسان و دین گپ می‌زدیم و به نظرم صحبت های خوبی رد و بدل شد، به خاطر همین دوست داشتم نظراتم رو به شکل مکتوب هم در بیارم.

کتاب انسان خردمند نوشته نوح هراری

از اونجایی که هر سه ما این کتاب رو خونده بودیم (البته من پادکست ناوکست که خلاصه این کتاب هست رو گوش دادم) در خلال صحبت مون اشارات زیادی به این کتاب داشتیم. اگر هنوز این کتاب رو نخوندید حتما توصیه میکنم بخونید یا حداقل مثل من خلاصه اون رو از پادکست ناوکست گوش بدید.

آیا واقعا خدا وجود داره؟

این سوال هیچ پاسخ درستی نمیتونه داشته باشه چون هیچ کس مدرکی برای اثبات وجود خدا یا عدم وجود خدا نداره.

من می‌خوام مسئله رو از یه مرحله عقب تر ببینم. اصلا خدا چیه؟ ادیان و مکاتب مختلف در سراسر دنیا تعاریف متفاوتی در مورد خدا دارن ولی اکثر این تعاریف یک موجودیت؟ عدم موجودیت؟ چیز؟ مشترکی رو توصیف می‌کنند و ویژگی هایی رو به اون برچسب میزنند.

اگر بخواهیم خیلی ساده تعریف کنیم، خدا همون کسی هست که ما رو خلق کرده، می‌تونه هر کاری خواست بکنه، ما باید اون رو بپرستیم و ازش تشکر کنیم، تمام لحظات ما رو میبینه و درک می‌کنه، ما باید نعمت رو از اون درخواست کنیم و ازش بخواهیم بلا رو از ما دور نگه داره و در زندگی به ما کمک کنه.

به نظر من اکثر این ویژگی ها رو میشه راحت زیر سوال برد و من اول از ویژگیی شروع میکنم که نمیشه زیر سوال برد یا حتی قبول کرد.

خلق کننده همه چیز

اولین ویژگی که در مورد خدا ممکنه بهش فکر کنیم خالق بودن خداست.

قطعا این کهکشان ها و ستارگان و کره ها و یک سازنده‌ی اولیه ای دارند. ولی اینکه چه کسی این رو ساخته سوالی هست که هزاران ساله فکر بشر امروزی رو درگیر خودش کرده و این سوال رو به یکی از سوالات اساسی بشر تبدیل کرده.

علم امروزی تا حد زیادی ریشه های خلقت قابل مشاهده رو کشف کرده و به عنوان مثال نظریه ای هست که میگه جهان واقعا از هیچ ساخته شده و "هیچ" به دو قسمت تقسیم شده و جهانی دقیقا قرینه جهان ما وجود داره. ولی من فکر میکنم اینکه از هیچ، چیزی درست بشه هم به این معنی هست که چیزی بوده که بتونه از هیچ، چیز درست کنه.

جواب من برای سوال "خالق ما کی هست؟" اینه که ما نمی‌دونیم.

ممکنه واقعا توصیف ادیان و مکاتب از خدا درست بوده باشه، ممکنه حتی این جهان کاردستی یه بچه دبستانی در یک جهان دیگه باشه که ما رو برای سرگرمی یا تکلیف مدرسه ش درست کرده باشه، ممکنه ما یک واقعیت شبیه سازی شده‌ی کامپیوتری باشیم درست مثل بازی های کامپیوتری، ممکنه ما زائده های خلقت چیز دیگه ای بوده باشیم و هیچ هدفی برای خلقت ما نبوده باشه، یا هزار حالت فرضی دیگه که به نظر من هیچ کدوم رو نمیشه رد یا اثبات کرد.

خدا ما رو خلق کرده یا ما خدا رو؟

به نظر من اکثر ویژگی هایی که ما به خدا نسبت میدیم ویژگی های خلق شده توسط انسان اند.

ابتدا بیایم به این فکر کنیم که فطرت انسان دوست داره چنین خدایی وجود داشته باشه یا نه. برای این کار بیایم یک آزمایش فرضی انجام بدیم.

بیایم دو تا انسان رو وسط یک بیابون بی آب و علف که در معرض کشته شدن بر اثر گرسنگی یا حمله حیوانات وحشی هستند رو تصور کنیم. یکی از این دو انسان خدا باور هست و دیگری هیچ اعتقاد و دانشی در مورد خدا نداره. به نظر شما کدوم یک از این انسان ها میتونه بیشتر دوام بیاره و زنده بمونه و ژنش رو به نسل بعدی منتقل کنه؟

به نظر من بزرگترین بهره خدا باوری آرامش هست. چون اعتقاد به موجودی مثل خدا در زمان سختی ها و ترس ها به شکل یک پناهگاه ایمن هست که میشه از درون دل با اون صحبت کرد و اطمینان داشت که او صدای ما رو میشنوه و حافظ جان و نگهبان ما هست.

برای این آزمایش ساده به نظرم میتونید خودتون رو وسط اون بیابون تصور کنید و ببینید در اوج ترس و وحشت، آیا به باور به وجود موجودی مثل خدا چنگ می‌اندازید یا نه.

پس به نظر من از اون دو انسان فرضی، انسانی که اعتقاد به وجود خدا داشته شانس زنده موندن بیشتری پیدا کرده.

از طرف دیگه، همون طور که در کتاب انسان خردمند ذکر شده، یکی از بزرگترین دلایلی که انسان خردمند تونستن بر دیگر پسر عمو های خودشون مثل نئاندرتال ها غلبه کنند و اون ها رو منقرض کنند این بوده که انسان خردمند تونسته گروه هایی با جمعیت های بیشتری نسبت به اون ها تشکیل بدن. زمانی که انسان ها باور های مشترک پیدا کنند، حرف های مشترک بیشتری خواهد داشت و تفاوت های بین اون ها کمرنگ تر خواهد شد. به همین دلیل پتانسیل ایجاد گروه های بزرگتر در اون ها بیشتر خواهد شد. حتی امروزه هم میبینیم که انسان هایی که اعتقادات مذهبی دارند، بیشتر در رویداد های مذهبی شرکت میکنند و خودشون رو عضوی از یک جامعه و همسو با اون جامعه میبینند.

پس به نظرم میشه به این نتیجه رسید که فطرت خداجوی ما انسان ها یه چیز اتفاقی نیست و صرفا میتونه بر اثر انتخاب طبیعی بوده باشه. حالا بر اساس همین مسئله، ویژگی های اون خدا بیشتر بال و پر گرفتن.

نتیجه

این نوشته هیچ نتیجه گیری ای نداره و صرفا بخشی از نظرات و فکر های من هستن و ممکن هست کاملا غلط بوده باشند. شاید لازم بود خدا (در صورت وجود) از خودش نشانه های بیشتری بزاره تا بشه به راحتی و اطمینان خاطر قبولش کرد. فعلا که من هنوز در حال جستجو به دنبالش هستم.

خدا شناسیانسان شناسیفطرت خداجو
توسعه دهنده وب، علاقه مند به یادگیری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید