در بخشهای قبلی مفهوم هدف نامحدود و طرز تفکر نامحدود را موردبحث قراردادیم. در این بخش در مورد هدف و غیر هدف صحبت خواهیم کرد. این قسمت چکیدهای از فصل سوم کتاب “بازی بینهایت” است.
برای یک هدف آرمانی پنج استاندارد معرفی شد. بسیاری شما هم ممکن است اهدافی برای عمل خود در نظر بگیرید که شبیه یک هدف آرمانی و نامحدود است و حتی برای توصیف آن از ادبیات تفکر نامحدود استفاده کنید. همچنین ممکن است چند مورد از ويژگیهای هدف آرمانی را نیز پوشش دهید. اما درواقع شما یک هدف آرمانی ندارید.
مثلاً تفکراتی مانند بهترین بودن، یا جا زدن رشد بهجای هدف ازجملهی رفتار دغل کارانه رهبران(خودآگاه یا ناخودآگاه) در این باب است.رهبران اغلب از ادعاهای بلندپروازانه برای دادن انگیزه به کارکنان خود استفاده میکنند، درحالیکه این ادعاها باوجوداینکه برخی ویژگیهای هدف آرمانی رادارند، یک هدف آرمانی نیستند و برای یک بازی نامحدود به وجود نیامدند.
جان.اف. کندی در سخنرانی اینچنین گفت. ما میخواهیم پا بر روی ماه بگذاریم و در همین دهه میخواهیم به ماه برویم...نه به خاطر سادگی آن. بلکه به خاطر دشواریهایی که دارد، زیرا این هدف میتواند نهایت انرژی و مهارتمان را بسنجد و سازماندهی کند. زیرا چالشی است که آن را دوست داریم و مایل نیستیم آن را به تعویق بیندازیم. این سخنرانی گرچه بسیار انگیزشی است و تحقق آن ۸ سال طول کشید، اما هدفی محدود برای مردم و دولت آمریکا محسوب میشود. هدف دشوار و بزرگ گرچه میتواند الهامبخش، طولانی و رؤیایی به نظر برسد، اما لزوماً یک هدف آرمانی نیست.
نمونهی دیگر رفتار مدیرعامل جنرال موتورز در جلسات همگانی بود که بلندمدت را مجموعهای از کوتاهمدتها میدانست. او هر دستاورد محدودی را یک موفقیت میدانست و نتیجه آن صرفاً کار متوالی برای برآوردن آمارها بود. درنهایت این کوتاهمدتها در بازی کسبوکار که بازی نامحدود است، تمام نمیشوند و نهایتاً جنرال موتورز ورشکست میشود.
در کشور خود ما بسیاری از مدیرانی را دیدهایم که حقوق خوب و امتیازات بسیاری دارند، اما دچار فرسودگی محدودشدهاند. این فرسودگی ناشی از نبود هدف آرمانی بلندمدت و درنتیجه عدم تحقق چشمانداز و صرفاً کار کردن برای موفقیتهای محدود است. در چنین شرایطی حتی مدیرها نیز کار را مستهلک میبینند. مثلاً در استارتآپها هدف را رشد قرار میدهند و استارتآپ هر حرکتی را فقط با هدف رشد خود انجام میدهد و نتیجه استهلاک نیروی انسانی آن گروه در بلندمدت است.
در سخنرانی کندی آمده است: قایق خود را در دریای جدید میرانیم و حقوق و دانش جدیدی به دست میآوریم و از آن به نفع پیشرفت تمامی مردم استفاده خواهیم کرد. درواقع هدف اصلی این موضوع است. پیشرفت به نفع همهی مردم و هدف کرهی ماه صرفاً هدفی دشوار برای تحقق این جملهی آخر است.
بهترین بودن نیز ازجمله اهداف گولزننده است. شرکت گارمین در سال ۲۰۰۷ بهنوعی بهترین تولیدکننده GPS بود. در آن سالها هدف خود را نیز تولید بهترین محصول GPS اعلام میکرد. اما با رشد تلفنهای هوشمند، برتری گارمین بهکلی از بین رفت. اما آیا ضرر این شرکت به خاطر گوشیهای هوشمند بود؟ گارمین خود را بهترین تولیدکننده GPS میشناخت. یعنی به محصول متمرکز بود. حالآنکه میتوانست بهراحتی وارد دنیای نقشههای آنلاین شود و مزیت رقابتی خود را حفظ کند. هدف او مانع پیشرفتش شد و هدایتگر نبود.
معمولاً در شرکتهای فنی مهندسی، محصول هدف قرار میگیرد. در این شرکتها مهندسان و طراحان مهمتر جلوه میکنند. تا حدی که سایر کارمندان مانند شهروند درجه دوم هستند. چنین شرکتی معیوب است و قادر نیست به خدمترسانی به مشتریان فکر کند. حتی نیروهای آنان نیز نمیتوانند ارزش برابر ایجاد کنند. مثلاً گروه پشتیبان حس نمیکند که در راستای یک هدف والاتر درحرکت است. بلکه خود را در اختیار گروه محصول و توسعه میبیند.
جملهی فریبانه بعدی جایگزین کردن رشد بهجای هدف است. اگر هدف کمپانی خود را رشد بنامید، قطعاً جوابی نامتناسب دادهاید. رشد ابزاری است برای رسیدن به هدف والاتر. مثلاً اگر از دوستتان بپرسید که به کجا میرود و او پاسخ دهد”مسافرت ! ” ،دقیقاً پاسخی مشابه شما داده است. برای رسیدن به شهر مقصد فرایندهایی طی میشود که مجموعهی آن مسافرت است. اما هدف از رفتن مسافرت نیست! این مسئله زمانی پیچیدهتر میشود که شرکت در یک بازار بالغ باشد. در چنین بازاری رشد به هر قیمتی ممکن نیست و اگر رشد هدف باشد ممکن است با شکست روبهرو شود.
درآمد کسب کن تا بتوانی خوبی کنی و در حین کسب درآمد خوبی کن، نیز یکی دیگر از مدلهایی است که ما رو فریب میدهد. در جملهی اول رهبر هدف کسب درآمد را نیت خیرخواهانه میداند. اما در دومی از ویژگیهای کسبوکار، داشتن مسئولیت اجتماعی را بیان میکند. بیان دوم یک بیان نامحدود است. مسئولیت اجتماعی یک شرکت نیز یک هدف آرمانی نیست.
هدف را باید از غیر هدف شناخت. در غیر این صورت با ادبیات درست هدف غلطی را برای کسبوکار خود اختیار میکنیم.