خلاصه: "توجه" شما "تجربیات" شما را میسازد و این "تجربیات"، "زندگی" شما را میسازد. جای اینکه اجازه دهید عوامل "حواس پرتی" شما را از "دایره تمرکز" خارج کند، براساس اولویتها و اهداف خود، "توجه خود" را به جایی که میخواهید هدایت کنید! برای انجام این کار، ابتدا باید عوامل خارجی مانند فناوری ( خاموش کردن تلفن همراه!) و محیط (دور شدن از همکارانی که عامل حواس پرتیاند!) را کنترل کنید. همچنین باید یاد بگیرید که عوامل داخلی مانند رفتار و افکار خود را نیز کنترل کنید. اگرچه یادگیری تمرین "مدیریت توجه" باعث از بین رفتن همه حواس پرتیهای روز شما نمیشود، اما برای شما امکان کنترل بیشتر بر نحوه گذران وقت و زندگیتان را فراهم میکند.
برای اینکه به طور مداوم مفید و موثر باشیم و استرس را بهتر کنترل کنیم، باید مهارت خود را در "مدیریت توجه" تقویت کنیم. مدیریت توجه عملی است برای کنترل حواس پرتی، حضور در لحظه، غرق شدن در لحظه و حداکثر تمرکز، به طوری که بتوانید نبوغ خود را آزاد کنید و در واقع، کنشگری به جای واکنشگری داشته باشید. به بیانی دیگر، مدیریت توجه، توانایی تشخیص زمان دزدیده شدن (یا احتمال دزدیده شدن) توجه و متمرکز نگه داشتن آن بر فعالیتهایی است که خودتان انتخاب میکنید.
مدیریت "بهتر توجه" منجر به بهبود بهرهوری میشود که چیزی فراتر از وارسی کارهای خارج از لیست انجام کارهای روزانه است! و نتیجه نهایی آن، توانمندی ایجاد یک زندگی دلخواه، پیرامون چیزهایی است که برایتان اهمیت دارند. مدیریت توجه، کاری فراتر از "تمرین تمرکز" بوده و به نوعی کنترل مجدد زمان و اولویتهاست.
یکی از بهترین برداشتها در مورد معنای واقعی بهرهوری در قرن بیست و یکم به سال 1890 بر میگردد. ویلیام جیمز در کتاب خود مبانی روانشناسی، جملهای ساده نوشت که پر از معنی است: تجربه من همان چیزی است که من میپذیرم که به آن توجه کنم! این واقعیت که جیمز در قرن نوزدهم به این موضوع فکر میکرد، نشان میدهد که ما مدتهاست که با تعارض میان "اهداف و ارزشهای خود" و "تطمیع شدن با عوامل حواس پرتی" دست و پنجه نرم میکنیم. البته، ما در جهانی زندگی میکنیم که عوامل حواسپرتی بیشتری نسبت به دهه 1890 وجود دارد. وقتی او کتاب مبانی روانشناسی را منتشر کرد، تلفن کاملاً جدید بود. امروزه، تلفنهای متصل به اینترنت و دیگر دستگاههایی وجود دارند که همیشه با ما هستند و با ارائه حجم زیادی از اطلاعات و ارتباطات -که جیمز هم تصورش را نمیکرد- رقابت بسیار بیشتری برای جلب توجه ما وجود دارد.
اینجاست که مدیریت توجه راه حل ارائه میدهد: یک رویکرد ماهرانه برای کنترل مجدد. تمرین مدیریت توجه به معنای مقابله با حواسپرتی و ایجاد فرصتهایی در طول روز برای مراقبت از اولویتهایتان است.
الف: ابتدا عوامل خارجی را کنترل کنید
ب: یاد بگیرید که عوامل داخلی را نیز کنترل کنید
اما یک واقعیت در اینجا نادیده گرفته شدهاست: بهرهوری ما نه فقط به این دلیل که ما از وقفههای بیرونی منحرف میشویم بلکه مغز ما -خسته از آشفتگیهای محل کار- نیز به خودی خود منبع حواس پرتی میشود.
به عنوان مثال، مشکل فقط این نیست که یک ایمیل کار شما را قطع میکند، بلکه این واقعیت نیز هست که اتصال به صندوق ورودی ایمیل باعث میشود که هر چند دقیقه، انتظار یک وقفه را داشته باشید که کاهش توجه شما را به همراه خواهد داشت.
علاوه بر این، دانستن این که شما کاتالوگی از تمام دانش جهان را در دستان خود دارید ( مثل اینترنت در تلفن هوشمند)، قرار گرفتن در وضعیت "من نمیدانم" را دشوار ساختهاست و پرهیز از افتادن در دام وسوسه "الان پیداش میکنم" را بسیار سخت کردهاست!
***********************************************************************************************
پست بعدی من: "چگونه مخالفان را متقاعد کنیم": https://vrgl.ir/S9kSo
***********************************************************************************************