کاش اینجا یا آنجا
در کنار تو
انارهای دلم را
دانه می کردم
نمی دانم چرا
از آن دلبر
خبری نیست
همان که در پاسخ هر سلامم
شعری می سرود
می دانی
آخر یلدا نزدیک است
و کتاب حافظ
دستان تو را
می بوسد
و گرمای نفس هایت را
برای فالی
در طولانی ترین شب سال
طلب می کند
زیبای من
در سرد ترین روزهایم
گرمای وجودت
مرا در سرزمین مرگ
زنده نگه داشته است
و از آرامگاه ارواح
به بهشت می برد
بیا دمی از دنیا رها شویم
بگذار غم ها فراموشمان شود
و نفس تازه ای
در سینه مان
جاری شود
باور کن
لحظه ها در گذرن
آنچه می ماند
تنها لبخند زیبای توست
علی دادخواه
آذر98