باید بگویم خداحافظ
چشم ها را ببندم
و به خوابی عمیق فرو روم
رویا ببینم
و دنیای آدم بزرگ ها را جدی نگیرم
مثل کودکی در گهواره
جهانم آسوده باشد
برایت دست تکان خواهم داد
وقتی که
پا در جاده می گذارم
و دیگر به هیچ فکر نخواهم کرد
خداحافظ ای گذشته ای که امروز با من بوده ای
و سلام به فردایی که هیچ گاه نیستی
می روم و می روم
و می دانم
کسی برایم
دلتنگ نخواهد شد
من در قلب هیچ کس
خانه ای بنا نکرده ام
چون می دانم
هر سرزمینی
روزی برایم
غریبه خواهد شد
خداحافظ ای زمین مادری
خداحافظ...
20 مرداد 1401
علی دادخواه
.