امین·۹ روز پیشو این حس جدیدی بودروز پرکاری داشتم، بعد از غروب آفتاب به خانه رسیدم، ساعت از ۸ عبور کرده بود که متوجه شدم باید کمی چشم برهم بگذارم، فورا خوابم برد.خواب دیدم…
الن :)·۹ روز پیشتو ...تورا در پاره ای از تنم نه ، تورا در تمام جانم یافتم ..در صبح های نا آرام و بد خلقی های همیشگی ام ، درست در آن صبحی که با فکر تو خواب از سرم…
Azadeh·۱۴ روز پیشدلتنگ.دنیا همینقدر شوخیه. باورم میشه که یه روز فکر میکردی میتونی کوه جابهجا کنی...
Mirandaدرصاحبان قلب های صورتی·۱۵ روز پیشآسمانمآسمانم چه شده؟ نکند غم داری؟ چهرهات گرفته است، نکند که دلِ تو تنگ شده؟ نکند پرندهای در دلِ تو، به قفس افتاده؟ یا شاید، کاسهی عشقِ تو لبر…