Shina☁️·۱ روز پیشهمه چیزفکر میکردم که میتونم از پس همه چی بربیاماما نتونستم تو رفتی و من هنوز نتونستم شبا منتظرت نمونم هنوزم توی گل فروشی ها در به در دنبال گل میخک…
میناخمیرکار·۸ روز پیشداستان تو هنوز تمام نشده: تو خواهی خندید در جایی که قبلا گریه کرده بودی! داستان تو هنوز تمام نشده: تو خواهی خندید در جایی که قبلا گریه کرده بودی!
جوجه آدمک زشت!·۸ روز پیشتَجربه یا خَریت ؟ مسئله این است !!چیه این آدمیزاد؟میزَنَنِش ، اونم از پشت !با کاراشون با حرفهاشون حتی با نگاهشون اما دلش نمیخواد قبول کنه که بابااا این چیز برات خوب نیست! ای…
Pluviophile·۹ روز پیشخاطراتپدیده ی شب مکررا مرا به کوی خاطرات تو فراخواند و من مانند اندک سالی با شوق و شور به سویش پرگشودم و بر محفل همیشگی ام نشستم و سر فرود اوردم…
عشق نویسندگی.درنامـهای به تو که نمیخوانی·۱۰ روز پیشهمه چی رو دارم تجربه میکنم.بعد تو نمردم ولی زندگی هم نکردم
نیما·۱۱ روز پیشبچه غولقیافهش شبیه غروبهای رباطکریم بود! یهجور ناموزون غریبی که باید نگاه کردن بهش رو تجربه میکردی. یه چهرهی غمگینِ خستهی رنگپریدهی درهمب…
مهدیس امیرخانی·۱۲ روز پیشو تاریکی ادامه داردتمام وجودم را، از کف پا تا فرق سر سیاهی مطلق در آغوش گرفته است، جهانم تیره و تارتر از هر لحظه میشود. زبانم، زبانم کوتاهتر از آن است که وا…