ویرگول
ورودثبت نام
علی‌پَن
علی‌پَنقضا در کمین بود، کار خویش می‌کرد...
علی‌پَن
علی‌پَن
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

با صدای نفیسه کوهنورد بخوانید

خداوندگار جنگ، عاشق زیتون‌ست و خرما. خداوندگار جنگ، عاشق مردمانی با میانگین قدی ۱۷۵cm است. خداوندگار جنگ، دوست‌دار دریای عمان، خلیج فارس، و دریای سرخ‌ست. خداوندگار جنگ، می‌میرد برای دریای مدیترانه. خداوندگار جنگ، به زبان عبری خواب می‌بیند، به زبان فارسی فکر می‌کند، و با زبان وهم‌گونهٔ عربی حرف می‌زند. خداوندگار جنگ، در اورشلیم خشمگین می‌شود، در سواحل خلیج فارس چرت می‌زند، در ریاض عیاشی می‌کند، در قاهره، برای قاهره می‌گرید، در بغداد قصه می‌خواند، در کرانهٔ باختری می‌رقصد و در بیروت، گه‌گاه، عشق می‌ورزد. خداوندگار جنگ، شب‌ها را، هرچه تاریک‌تر، بیش‌تر دوست دارد. خداوندگار جنگ که پیش‌تر، سر به سرزمین‌های بی‌شمار گذاشته بود، به این خاک که رسید، عاشق شد یا از کسی نفرتی داشت... نمی‌دانم. اما تصمیم گرفت همین‌جا بماند؛ برای سال‌ها و سال‌ها. شاهدش تمام مادران و پدران‌مان؛ و مادران و پدران و مادران و پدران‌شان. اگر روزی ببینمش، به زبان فارسی و عبری و عربی، با تمام زبان‌های مرده و زندهٔ دنیا، حالی‌اش می‌کنم که باید کونش را کمی هم کشد؛ شاید جایی کسی بیش‌تر انتظارش را می‌کشید.

خلیج فارسزبان فارسیاسرائیل
۴
۰
علی‌پَن
علی‌پَن
قضا در کمین بود، کار خویش می‌کرد...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید