
براتون از داستانی گفتم که بر خلاف ظاهری که داره، توییستهای جالبی رو روایت میکنه. داستانی که شمارو به فکر وادار میکنه و به این راحتیها از ذهنتون خارج نمیشه!
Developer: Guerrilla Games
Engine: Decima
Series: Horizon
Awards: Writers Guild of America Award for Achievement in Videogame Writing, MORE
Platforms: PlayStation 4, Microsoft Windows
Composers: The Flight, Joris de Man
در سال 3021 شخصیت اصلی داستانی یعنی Aloy (ایلوی) در سن 18 سالگی تصمیم میگیره که قبلیه Nora (نورا) رو برای پیدا کردن مادر اصلیش با تنها سر نخ تشابه ژنی با Elisabet Sobeck ترک کنه. در این حین با Sylens (سایلنس) آشنا میشه و به کمک اون به پروژه Zero Dawn (زیرو داون) میرسن. پروژهای به رهبری الیزابت که برای نجات دادن نسل بشر هست که شامل که هوش مصنوعی به نام Gaia (گایا) که شامل 6 بخش مهم برای تداوم نسل در هزاران سال بعده.


توی این بخش قراره از مهمترین بخش زندگی بشر صحبت کنم، "دانش". اهمیت علم و دانش بر هیچ کس پوشیده نیست. چیزی که باعث پیشرفت، ارتقای سطح زندگی و برملا کردن رازهای هستی میشه. اگر قرار باشه زندگی و حیات بر کره زمین طبق برنامه “Zero Dawn” پیش بره، انتقال این دانش بسیار مسأله حیاتی میشه و اگر نه که این ادامه حیات فایده نداره. دیتابیس دانش توی این پروژه با نام Apollo (آپولو) خطاب میشه. زندگی بشر توی این دنیا ادامه یافته یعنی Gaia (گایا) موفق شده اما این زندگی بر پایه علم و دانش نبوده، زندگی قبیلهای با حجم بالایی از خرافات مثل خدای خورشید و ماشین و.... که همگی به این دسته مسألهها میخندیم و برامون سطحی. موضوع اینه که Apollo توی یک انفجار کامل نابود میشه و بازماندههایی که توی پناهگاهها بودن دانشی در حد مهد کودک رو میتونستن کسب کنن و به دنیا بیرون برن که همین مسأله باعث میشه که بشر از لحاظ سطح علمی دوباره ریست شه و به نقطه صفر برسه. موضوع اصلی اینجاست که Ted Faro (یکی از اعضا کلی این پروژه) بابت از بین رفتن این اطلاعات اصلا ناراحت نیست. Ted این اطلاعات و دانش رو همون گناهان خودشون میمونه، گناهانی که باعث شد زندگی بشر توی خطر بیوفته و حالا این دانش رو میخوان به نسل بعدی منتقل کنن و دوباره بشر با همین دانش/گناهان گور خودش رو میکنه.
در واقع نویسندهها این وسط دارن از یک حقیقت تلخ صحبت میکنن که نوشتن، خوندن و فکر کردن دربارش واقعا سخته. این حقیقت که ذات ما انسانها تغییر ناپذیره و هر چقدر این تایملاین بشر ریست بشه دوباره همون کارهای قبلی خودش رو تکرار میکنه، از اشتباهات خودش درس نمیگیره و دائما در حال نابود کردن خودش هست و روزی میرسه که اشتباهاتش باعث نابودی خودش میشه. این نابودی اجتناب ناپذیره و فقط میشه زمانش رو پس و پیش کرد. دنبال دانش میریم تا بتونیم زندگی بهتر، صلحآمیزتر و با نشاطتری رو بسازیم اما تشنگی دانش هیچ وقت سیراب نمیشه و در نهایت با قدرت طلبی ادامه پیدا میکنه و همین قدرت طلبی باعث جنگ و در نهایت نابودی میشه!


مهمترین هدفی که Aloy (ایلوی) داره اینه که بدون مادر خودش کی هست. ایلوی مادر خودش رو ندیده و به همین دلیل کودکی سختی داشته، هیچ قبیلهای ایلوی رو در بچگی راه نمیدادن چون مادر نداشته (خرافات ?) پس ایلوی در سن 18 سالگی تصمیم میگیره مادر خودش رو پیدا کنه. در این حین متوجه میشه که با Elisabet Sobeck 98 درصد تشابه ژنی داره اما مشکل اینجاست که از لحاظ زمانی، هزاران سال تفاوت زمانی وجود داره. Long Story Short گایا برای مقابله با Hades (هِیدیز) توان کافی رو نداشته و ایلوی رو با ژن الیزابت خلق میکنه تا بدونه به تمام اطلاعات گایا و Zero Dawn دسترسی داشته باشه. ایلوی وقتی این موضوع رو میفهمی حسابی ناراحت و کفری میشه (یک لحظه تصور کنید! ) اما درنهایت متوجه میشه که تنها کسی هست که میتونه این فاجعه رو جمع بکنه.
بعضی وقتها شده که احساس کنیم "لعنتی، من رو برای اینکار ساختن". انگار تنها کسی هستید که میتونید این کار رو بکنید. واقعا این مورد برای کارهای بزرگ نیست و شامل کارهای روزمره کوچیک انسان هم میشه. بعضی وقتها این چرایی در راستای تمایلات ما هست و بعضی وقتها هم نیست! وقتی متوجه چرایی وجود خودمون بشیم، قبولش کنیم و براش تلاش کنیم، به بهترن نسخه خودمون تبدیل میشیم و میتونیم بیشتر لذت ببریم. ایلوی ناراحت بود که مادرش یک هوش مصنوعی هست اما وقتی چرایی خودش رو پیدا کرد، تونست دوباره نسل بشر رو نجات بده!


"The Strength To Stand Alone، Aloy، Is The Strength To Make A Stand. To Serve A Purpose Greater Than Yourself. That Is The Lesson You Must Learn. " – Rost
"Being Smart Will Count For Nothing If You Don’t Make The World Better. " – Elisabet
"Change Will Not Come In A Single Sunrise. " – Sun King Avad
"I Would Have Wanted Her To Be Willful And Unstoppable But With Enough Compassion To Heal The World. " – Elisabet
“Confidence is quiet. ”– Aloy

ممنون از اینکه تا اینجا همراه من بودید.