اول صبح رسید؛ مردم طبق روال به زندگی مشغول بودن، اواسط بهار بود و اون موقع ها دنیا اینقدرا هم آلوده نبود؛ یک صبح دلانگیز و روشن، سراسر امید.
توی خونه های مردم عکس های لنین و استالین؛ روی دیوار های شهر شعار های حزب سوسیالیست و طرفداران مارکسیست نقش بسته بود.
ظهر شد، تو اکراین، اونم نزدیک به مرز بلاروس سر ظهر گرمای آرومی داره و خورشید تو اون وقت سال مایل میتابه.
روز های سختی برای گورباچف تو روسیه میگذشت و از طرفی یلتسین روز به روز محبوب تر میشد؛ریگان هم تو آمریکا خوب بلد چجوری نقششو اجرا کنه و با بهونه جنگ ستارگان روس هارو خام خودش کنه.
آفتاب غروب کرد
برخلاف روزهای قبل یک باد تند سوزناک میوزید حال و هوای شهر کمی دلهره آور شد؛ مردم زودتر از همیشه به خونه رفتن؛ حس بدی داشت،انگار قراربود اتفاقی بیفته.
اون روز ها تو ایران روز های سخت جنگ در حال سپری شدن بود.
ساعت از ۱۲ شب گذشت و دیگه رسما وارد ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ یا بهتر بگم، ۶ اردیبهشت ۱۳۶۵ شدیم
درسته! ۳۵ سال پیش.
در اون ساعت متصدیان رآکتو هسته ای در نیروگاه چرنوبیل واقع در چند کیلومتری چرنوبیل و پریپیات تصمیم گرفتن برای یک سری آزمایش های خاص کُند کننده های نوترونی یا همون خنک کننده های اضطراری رو ازکار بندازن.
این کار باعث افزایش دمای رآکتور شماره ۴ و کاهش قدرتش به نصف شد.
۰۰:۱۰ بامداد
در این شرایط طبق واپاشیها هسته ای زنون(عنصر۵۴) تولید میشه.
همه چیز مطابق میل پیش میرفت تا وقتی که زمان آزمایشها بیش از مقدار لازم طول میکشه در نتیجه حجم زنون تولیدی افزایش پیدا میکنه و هسته رآکتور با زنون احاطه میشه، اونم رآکتور داغ و بی قدرت...
ساعت ۱:۰۰ بامداد
با توجع به قطع برق(علت نامعلوم) میله های کنترلی و آب قادر به خنک سازی رآکتو نیستن.
راکتو از هرجهت تنهاست و بسرعت داغ میشه...
ساعت ۱:۱۰ بامداد
متصدیان برای اینکه اوضاع از کنترل خارج نشه به کمک راکتو میرن، میله های از جنس بور(عنصر ۵) برای راکتو وجود دارد که در این مواقع راکتور رو آروم کنه، اونا از این میله ها استفاده میکنند ولی انگار فراموش کردن سر این میله ها از جنس گرافیت هست، و گرافیت در دمای خیلی بالا، معکوس عمل می کنه و دمارو خیلی بالاتر میبره، عدم تجربه متصدیان باعث شد فراموش کنن راکتور ابتدا با سر گرافیتی مواجه میشه...
کسانی که میخواستن ناجی رآکتور بشن داغ ترشکردن...
ساعت ۱:۲۳
بوووووم
کله هزار تنی راکتو بلند شد و مواد هسته ای و بخارات خطرناک اون خارج شد.
ساعت ۱:۲۵
بوووووم
اکسیژن هوا با گرافیتی که بشدت داغ شده واکنش داد و سقف راکتور منفجر شد، هسته راکتور از هم پاشید و عملا از بین رفت.
راکتور شماره ۴ و بخش های فوقانی راکتور شماره ۳ منهدم شد؛ گرافیت فوق العاده داغ باعث آتش سوزی شد.
عده ای در دم جونشون رو از دست دادن و عده ای هم دچار مسمومیت پرتویی شدن.
مواد رادیواکتیو سراسر منطقه رو فرا گرفت،
ید(عنصر ۵۴) سزیم(عنصر ۵۵) و خیلی عناصر دیگه منطقه رو آلوده کرد
مقداری از بخارات توسط ابرها به مناطق مختلف اروپا برده شد و مردم زیادی دچار مسمومیت های پرتویی شدن...
ماندگاری در طبیعتِ بالا و پرتوزایی عناصر برای هرچیزیکه فکرشو کنی خطر ناک بود
در نهایت مقامات مجبور به اتخاذ تصمیمی عجیب شدن
تخلیه کامل چرنوبیل.
چرنوبیل خالی از سکنه شد
و گوشه ای از زمان متوقف شد و ثابت موند؛ اونجا هنوز رنگ و بوی ۳۵ سال پیش رو داره؛ یکشهر خطرناک و پر از تشعشعات رادیواکتیو.
نزدیکی های این شهر قلب رآکتور شماه ۴ از شدت داغی منهدم شد؛ از دوست و دشمن خورد، و در نهایت در اوح تنهایی هرچی تو دلش بود رو خالی کرد.
بعد از ۳۵ سال هنوز کسینمیتونه بدون در نظر گرفتن یک سری ملاحظات به چرنوبیل بره، چون از قلب رآکتور محافظت نکردن...
اما از چرنوبیل براتون بگم.
چرنوبیل در تاریخ متوقف شد، و در واقع اگه خواستید به ۳۵ سال پیش برگردید میتونید وارد این شهر بشید؛ البته اگر در نقاطی خاص قرار بگیرید به آهستگی خواهید مرد.
نمیدونم فلسفه اون نقاط چیه ولی شاید ترک های قلب رآکتور باشه، قلبی که داغ و داغ تر شد و در نهایت...
چرنوبیل واقعا در این ماجرا بی تقصیر بود ولی قربانی شد.
شاید تا الان اهمیت حفاظت از قلب رو متوحه شده باشید؛ که اگه داغ بشه چقدر میتونه فاجعه بار باشه؛ یک شهر رو خالی میکنه.
البته اثرش محدود به یک شهر نیست آنار های مختلف از درگیری و مسمومیت پرتویی بیش از ۵ ملیون انسان با فاجعه چرنوبیل خبر میده.
چرنوبیلِ تنها به این زودی نمیتونه رونق بگیره؛ میدونی شایدم قلب رآکتور،قلب چرنوبیل باشه؛ شاید انتشار اونهمه عنصر با تشعشعات هسته ای بخاطر این باشه که قبل از رآکتور این چرنوبیل بوده که داغ شده.
آره صبحی که با شعار های سوسیالیست ها شروع و با دعوای ریگان و گورباچف به ظهر برسه و در نهایت با جنگ ایران پایان بپذیره؛ نمیتونه دلانگیز باشه؛ اون تند باد سوزناک آخرین نفس های سرد چرنوبیل بود.
فراموش نکنیم راکتو وقتی منفجر شد که میله های گرافتی دما رو بالاتر بردن؛ باید بدجوری وسواس داشته باشیم که میله گرافیتیِ هیچ قلبی نشیم
چون قلب یکشخص رو خالی از سکنه میکنیم.