Amir.1917
Amir.1917
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

دوازده از بیست و یک

شرلوک عاشق؟!

دیگه از خود بی خود شده بودی

بیش از اندازه از خودت راضی شده بودی

...

شور و شوق در تعقیب شکار خوبه

اشتیاق به درمانده کردن شکار هم درک می کنم

اما احساسات گرایی، احساس ضعیف شیمیایی که فقط در طرف بازنده پیدا میشه

...

من نبضتو گرفتم

تند میزد

مردمک چشمت فراخ شده بود

به گمانم واتسن فکر می کنه که عشق برای من اسراره

اما

برای من فرایند شیمیایی که به همون اندازه هم مخربه

...

تو راست میگفتی.

تغییر قیافه

تصویری از خود آدمه

این قلب توئه و تو نباید بزاری

به عقلت تسلط پیدا کنه

...

من که فکر می کردم عشق نقطه ضعف خطرناکیه

حالا به لطف تو

به یقین رسیدم.

این نوشته بالا دیالوگ‌هایی که شرلوک هلمز به آیرین آدلر گفت. از اپیزود یک از فصل دوم مجموعه شرلوک.

البته در نسخه ای که از صدا و سیمای ایران پخش شد، سکانسی در آخر فیلم را نشان ندادند( واقعا خیلی عجیب بود که نشان ندادند) و اینطور یه جورایی پایان این اپیزود عوض می شود.( پیشنهاد می کنم اگر این اپیزود رو از صدا و سیمای ایران دیدید، این سکانس رو از آپارات ببینید.

حتی شرلوک هم عاشق میشود. گرچه که می خواهد بگوید عاشق نیست؛ اما دوستش واتسن می داند که او عاشق شده!

به راستی که این عشق چیست که ضربان قلب را عوض می کند؟ یا مردمک چشم را فراخ؟

تا همین چند وقت پیش فکر می کردم، عشق چیز بی خودی ست و فقط باعث نابودی زندگی می شود. عشق کیلویی چند است که باعث این می شود که دو نفر بی خود شوند، انگار هیچ چیزی برایشان مهم نیست.

اما وقتی فهمیدم افراد معروف و محبوب هم عشق را تجربه می کنند، گفتم شاید خوب باشد دست نگه دارم که گذر عمر جوابم را دهد.

تا الآن، گذر عمر جوابم را نداده؛ اما به خوبی پیش رفته و احتمالا باید چندی دیگر باهاش روبه رو شوم! در آن مواقع، چه اتفاقی برایم می افتد؟ آیا مثل آیرین آدلر نبضم تند تند می زند؟ آیا طرف مقابل هم حال مرا دارد یا میخواهد مثل شرلوک هلمز رفتار کند؟

جواب را نمی دانم. اما می دانم که بهش نزدیکم. خیلی نزدیک. اصلا از کجا می دانم که می خواهم عاشق شوم؟

شاید الان هم عاشق ام!!!

پایان


عشقنویسندگیشرلوک
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید