کیا بهرامی·۵ ساعت پیشخدای من عشقبازه...کاف: باز دوباره تو خواب نما شدی!؟ تو چیکار به اعتقادات ما داری رفیق جان؟ بذار ما با خدای خودمون عشق کنیم زندگیمونو بکنیم، تو نداری خب نداشت…
Sepidar·۱۷ ساعت پیشرقص در رویالباس سفید رنگم را بالا بردم و دست دیگرم را به تنهی درخت گرفتم. به آرامی از روی درختی که روی زمین افتاده بود گذشتم و به محوطهی دایره مانند…
صادق ستودهنیا·۲ روز پیشعشق، ترس، حرف و عملروی این صفحهی بازی در چه حالی؟ بازیِ دلخواهِ تو، چگونه بازیایی است؟
بابای طاها·۲ روز پیشاز همسرجون تا اندیشکده یقین؛ اسم رمز: مبارزه با صهیونیزم بین المللباید پذیرفت سایه شوم صهیونیزم بین الملل امروز بیش از پیش بر دنیا نفرت، شرارت، مرگ و تباهی و ترور و شرارت را به ارمغان آورده است.دنیایی عشق!
سجاد حاجیاندرنامـهای به تو که نمیخوانی·۲ روز پیشتاریخ دنیا"خوش آمدی، خسته نباشی" اول راه استراهی که امشب با تو تا پایان غم دارم یک عمر دنبال همین بودم که خوش باشمتنها تو را ای آرزوی سبز کم دارم سنگ…
کیا بهرامی·۳ روز پیشچه شوخی ترسناکی...جیم: چی شده!؟ این چه حالیه شدی!؟ میم: یه نفر بهم گفت دوستم داره. صاف تو چشمام نگاه کرد و گفت فلانی "دوستت دارم" ! جیم: خب به سلامتی، این که…
محمدرضا مختاری·۴ روز پیشخودشناسی در میانهی جریان زندگیدور شدن از خانه و محیط امن، گاه انسان را به مانند فلزی در آتش سختیها آبدیده میکند. گویی در مواجهه با ناشناختهها، آینهای در برابر خود می…
حدیثه سادات حسینی·۵ روز پیشدیوار نازکدنبال راه های پیدا کردن ایده بودم که کمی از حرفای بلند همسایه بغلی رو شنیدم: "دختر با حجابیه اینو میدونم، دختر خوبیه. میتونیم یه قرار بزاری…
مهدی گوهری·۶ روز پیشفراموشی جان زبان استفراموشی جانِ زبان است و همین فراموشیست که راه میدهد به تکرار، به یکی دانستن و یکی خواندن چیزهایی که ابداً با هم یکی نیستند. با به زبان…