ای تو ای رفته ز دست در وجودیت شعر
بود آشناییت با مبتذل نیت شعر
که بدانی که ز چه دور ببایستی بود
و بدانی که همین است همی عادت شعر
که تو دانشت رود به سطح بالاترازاین
تا دگر غم مخوری ، بگرد ناراحت شعر
معنوی و مادی ما چه فرقی میکند ؟
آه ! افسوس مهم نیست دگر قیمت شعر
که بُدیم شاعر و درک نشد این اشعار
چه غریب است با ما همی الفت شعر
شش بهمن که گذارد هر فرد بیهنری ،
اجرای زنده ندادند دگر فرصتِ شعر
آنکه گفت من همی -بومبوم- کردم کنون
مردک زومزوم ؛ شعر است یا نقاهت شعر ؟
در زمانهای که از مجید تا زانکویشان
کشتهاند شعر ؛ بله ؛ عصر کسالت شعر !
? امیرکیانمقدّم