تنفر از دیگران حتما نباید به واسطه بدی ای باشه که طرف مقابل به ما کرده، ما حتی میتونیم بدون دلیل منطقی و مشخصی از کسی بدمون بیاد و در بعضی مواقع حتی اصلا ندونیم که از طرف مقابل متنفریم. البته مغز ما بیکار نمیشینه و وقتی نتونه دلیل درستی برای این اتفاق پیدا کنه شروع میکنه به پیدا کردن شواهد و همیشه هم موفق میشه. ممکنه یه دلیل منطقی پیدا کنه و یا ربطش بده به موضوعات دیگه ولی تمامش رو خودش انجام داده و لزوما با واقعیت تطابق نداره.
ولی چرا این اتفاق میفته و چرا دلیلش رو نمیدونیم؟
من روانشناس نیستم و مسلما اطلاعات کاملی در این مورد ندارم ولی این موضوع به ناخودآگاه ما مربوط میشه و حس تنفر ما از اونجا میاد. این حس تنفر میتونه به این دلیل باشه که اون آدم چیزی رو داره که ما نداریم و یا کاری رو کرده که ما دوست داریم انجام بدیم و نتونستیم. یا در گذشته ما از یه نفر ضربه خوردیم و این آدم هم به مقدار زیادی شبیه به اون آدمه و حتی اگر کاری نکنه ما حس بدی بهش داریم.
وقتی که این موضوع رو فهمیدم به خیلی از افرادی که نسبت بهشون حس بدی داشتم دقت کردم و دیدم که در 99 درصد مواقع همین دوتا دلیل باعث تنفر من از اون آدم شده. یعنی اون آدم داشته کاری رو میکرده که من نمیتونستم انجام بدم و یا میترسیدم که انجام بدم و یا اینکه شبیه به کسی بوده که من ازش در گذشته ضربه خوردم.
در این زمان فهمیدم که اون آدم مشکلی نداشته و باید یه چیز دیگه رو حل کنم.
اگر که شبیه به فردی بود که به من ضربه زده این رو میپذیرفتم که این آدم و اون آدم متفاوند و فقط در چیزهای ظاهری به هم دیگه شبیهند. اگر هم کاری رو میکرد که من نمیتونستم و یا میترسیدم سعی میکردم که بتونم شروع کنم به انجام اون کار.
البته در 90 درصد مواقع هم شکست میخوردم چون اون کار اگر برام ساده بود که از اول انجامش میدادم و الان برام سخته که نمیتونم انجامش بدم و این هم دلایل خودش رو داشت. میتونست به خاطر ترس هام باشه و یا به خاطر باورهایی که نسبت به این کار داشتم.
این متن رو نوشتم که بگم اگر حس بدی به کسی دارید و یا یه نفر نسبت به شما حس بدی داره باید این موضوع رو موشکافانه تر بررسی کنید و حتما نباید یه دلیل منطقی براش پیدا کنید و حتی اگر دلیل منطقی هم پیدا کردید لزوما درست نیست و ممکنه کار مغزتون باشه.