امیرحسین محمدی
امیرحسین محمدی
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

توی دل‌تان فریاد بزنید: بهترین استراتژی برای کسب و کارها در شرایط فعلی چیست؟


در مراکز تفریحی ژاپن، فریاد زدن برای کسانی که سوار رولرکوستر شده‌اند ممنوع شده. این تصمیم را برای جلوگیری از انتشار ویروس منحوس گرفته‌اند. این نوشته اما فقط در مورد کرونا نیست.

ترسناکی این روزها از نبود چشم انداز است و افق دید بسیار کوتاه‌تر از پیش و زندگی‌ای که به روزمرگی بدل شده.

در همین روزهایی که بدترین و همزمان بهترین روزها هستند، در همین هشت ماه گذشته، شروع به ایجاد پلتفرمی کردیم به عنوان پلی بین ذینفان اکوسیستم کسب و کارهای نو. کالیدوسکوپ (Kaleidoscope). نقش پررنگ‌تر را طبیعتا کسب و کارها و سرمایه گذارها داشته اند. سرمایه گذارانی شامل فرشته‌ها، بازاریان سنتی، شرکت‌های سرمایه گذاری و Solo capitalist ها. (یکی از دستاوردهای این مدت کوتاه، کشف و کمک به توسعه مفهوم Solo capitalist بوده که جداگانه بیشتر در موردش می‌نویسم.)

اما نتیجه تلاش این چندماه، درخواست جذب سرمایه‌ای در حدود 200 میلیارد تومان (وزن بیشتر با یک درخواست 150 م تومانی است) در یک سمت و سرمایه‌ای در حدود 430 میلیارد در سمت دیگر بوده است. در انتهای تیر ماه اما تنها موفق به تامین 12 میلیارد تومان در این موازنه شدیم.

در مورد دلایل آن زیاد فکر کردم، چیستی و چرایی آن از نگر من چنین است:

عدم جدیت: مشخصا ما مردمی غیرجدی هستیم، این عدم جدیت و پشت گوش اندازی (Procrastination) در همه چیز نمود دارد. تفریح، کار، تحصیل، ... در مورد همه چیز حرف می‌زنیم و فقط حرف. حتی حاضریم پول خرج کنیم و هزینه فرصت بپردازیم اما قدم از قدم برنداریم. چنین است که از 50 مذاکره اولیه نهایتا 2 مورد ممکن است به نتیجه برسد.

گزینه‌های اندک: سرمایه گذار هم فهمیده است که پول را باید جای جدیدی هزینه کند و حنای اکوسیستم فعلی دیگر رنگی ندارد. در غیاب تکنولوژی‌های نو و محدودیت‌های کسب و کارهای دارای محصول فیزیکی، انتخاب بین گزینه های فعلی کسل کننده است.

بازارهای جایگزین: در اقتصادی با رشد مجموع صفر در عرض ده سال گذشته که همه کاسب تورم هستیم، حتی رویای خروج چند ده برابری هم در برابر رشد بازار سرمایه و املاک و کالاهای سرمایه ای کمرنگ جلوه می‌کند.

عدم شفافیت: زمانی که قصد اصلی و کف مطالبات طرفین در مذاکره ای مشخص نباشد احتمالا فقط وقت خودمان را تلف می کنیم. سرمایه گذاری که دنبال اسباب بازی ساختن برای فرزندش به سرزمین استارتاپی آمده، یا شرکت بازرگانی! ای که دنبال کسب و کار پوششی است و ده‌ها دلیل این چنینی از نیت های بعضی سرمایه گذاران است. متقابلا سرمایه پذیران ظاهر الاصلاحی که قصد کسب و کار ساختن ندارند و کیسه دوخته اند برای آن طرف میز، گزینه های کسل کننده ای بنظر می‌رسند.

و ترس: ترس از عدم آگاهی می‌آید. درست است که شرایط بسیار ناپایدار است اما امروز هیچ چیزی مهم‌تر از سرعت عمل نیست و ترس فلج کننده، کشنده‌تر از هر عاملی است، هم برای سرمایه و هم کسب و کار. اگر شرایط حاضر را به ذوب شدن تکه یخ زیر پای‌مان تشبیه کنیم بدترین کار این است که نظاره گر باشیم. بوضوح در ماه‌های گذشته ترس را در هر دو سمت میز دیده‌ام. نه سرمایه گذار و نه سرمایه پذیر هیچ یک جسارت سابق را ندارند.

خیلی ساده سازی شده و از منظر یک غیرکارشناس در اقتصاد، وضعیت ما در مقیاس 40 ساله جایی در ابتدای موج C است. اگر این وضعیت را بپذیریم از منظر تکنیکال وقتی کانال بلندمدت رو به بالا بشکند یک رشد بلند مدت (25 سال آینده) پیش روست. این یعنی هر حرکتی از انتهای چاه حرکت مثبتی است و الان وقت کار است.

سرعت تحولات در طول موج C سریع تر و شدت اتفاقات بیشتر خواهد شد. استراتژی مطلوب در آینده نزدیک، زنده ماندن با افق توسعه و رونق است. این یعنی در میان مدت باید به فکر تغییر مسیر به سمت رشد فزاینده باشیم و هر تومان سرمایه گذاری امروز معادل چند ده X در ده سال آینده است. در مورد دلایلم برای رشد جدی سال‌های آینده جداگاه خواهم نوشت. ملموس‌ترین اتفاق در جامعه تا آن زمان، آزادسازی کامل نرخ حامل‌های انرژی است و بدنبال آن حقوق پایه 87 دلاری فعلی کارگر ایرانی تغییر خواهد کرد.

اگر تصور آن رشد چشم‌گیر و به تعبیری سپیدی پس از شب سیاه، امیدی در شما ایجاد کرده است، می‌شود کمی در مورد شرایط بقا در این دوره‌ی گذار صحبت کرد:

شاخص تعیین کننده‌ی شانس زنده ماندن کسب و کارها در سال‌های پیش‌رو ضریب انطباق پذیری است. شناخت دقیق اتفاقات و تطبیق سریع سازمان از ذهینت تا ابزار، لازمه‌ی انطباق پذیری حداکثری است. به شخصه در این مدت به مشاوران بدبین (early-warnings) توجه بیشتری خواهم داشت تا دکترهای همه چیز دان آفتاب مهتاب ندیده.

چاره در بازنگری همه جانبه است. همه چیز باید تغییر کند و اول از همه دیدگاه موسسان. اشتباه نکنید، در این دام که کرونا دنیا را عوض کرده و واکسن‌ها ناجی عالم بشریت خواهند بود گرفتار نشوید. ما در ابتدای دوران آشوب هستیم.

این نمودار از کتاب جدید The Changing World Order نوشته Ray Dalio را ببنید. نمودار را در بازه تاریخی 1940 تا آینده ای در2035 و اوج آن را جایی در حدود سال 2008 تصور کنید.

برای زنده ماندن، برنامه کوتاه مدت باید بازسازی جریان‌های درآمدی باشد. مشتری آن مشتری سابق نیست. پس به شیوه قبل، با انگیزه‌های قبل و به مقدار قبل هزینه نمی‌کند. توجه به آمارهای مصرف اخیر رفتارهای مشتری جدید و ارزش جدیدی که باید برایش خلق کرد را روشن‌تر می‌کند.

گزارش‌ها نشان می‌دهد شکاف طبقاتی ابعاد مضاعفی گرفته است. به عنوان یک مثال از لزوم تغییر ذهینت، خوراکی را در نظر بگیرید که بدلیل پایداری در سطوح انتظاری مصرف، همواره محل امنی برای سرمایه گذاری بود.

با وجود تغییرات و نوسان‌های زیاد احتمال اشتباه هم بالاتر خواهد رفت. اکوسیستم کسب و کارهای نوپا با آزمون، خطا و یادگیری و اصلاح عجین است اما امروز اشتباه و زمان هر دو بسیار پرهزینه تر از قبل هستند. بنابراین بیش از هر زمان دیگری، بررسی دقیق، نمونه سازی و اعتبارسنجی محصول مهم است.

این حجم از تغییر در ساختارهای قبلی متصور نیست. ساختار سازمان و فرآیندها باید بازسازی شوند. دینامیک کسب و کار از هر جنسی تغییر کرده است. یک مثال ساده "دورکاری برای همیشه" است.

حالا، با وجود میلیون‌ها نفری که در خانه مانده‌اند یا تمایل دارند که بیشتر در خانه بمانند، جامعه بیش از هر زمانی مجازی شده است.

در این دنیای بیشتر دیجیتال، فرصت‌های کاملا متفاوت از آنچه تصور می‌کنیم پیش رو است. کسب و کارهای بی شماری در نقطه برخورد تکنولوژی و نیازهای واقعی انسان ها منتظر فاندرها هستند.

"جهان در دهه‌های پیش‌رو مکانی بسیار خطرناک‌تر، ناآرام و کُشنده‌تر خواهد بود. سرعت بالای حوادث، افزایش حجم ریسک‌های غیرقابل پیش‌بینی و بحران همه‌جانبه نیازمند شهروند، مدیر، کسب‌وکار و اقتصادی با ویژگی‌ها و طرز تفکری نوین است. چابکی، تکنولوژی و جغرافیا رئوس مثلث بقای شماست." حمید بابایی

یک اشتباه استراتژیک می‌تواند این باشد که فکر کنیم باید آنچه آسیب دیده را دوباره بسازیم. این تفکر کاملا به بی‌راهه می‌رود. ما باید چیزهای جدید با قابلیت های جدید و با رویکرد پایداری، انعطاف و بر پایه نیازهای جدید بسازیم. اگر می‌پذیریم که در میانه‌ی آشوب زده‌ترین منطقه دنیا زندگی می‌کنیم باید از مقایسه هم دست برداریم. اینجا نیاز به کسب و کارهایی با ویژگی‌های متفاوت دارد. اینجا سرزمین جنگ های نامنظم است و تفکر کلاسیک حاکم بر دنیا حتی پیش از خط تاریخی کرونا هم قرابتی با آن ندارد.

بنابراین غر زدن هایتان را نگه دارید برای آینده، امروز وقت کار است، الان فقط توی دلتان فریاد بزنید.

اقتصادکسب و کارکروناسرمایه گذاریاستراتژی
من یک توسعه‌ دهنده کسب‌وکارم، در مورد سرمایه‌گذاری، استراتژی و مدل‌های کسب‌وکار مطالعه می‌کنم. https://www.linkedin.com/in/ahmohammadi/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید