اون زمانی که من اول راه بودم و میخواستم تصمیمهای بسیار مهم زندگیم رو بگیرم دنبال تجربههایی مشابه از بقیه آدمهایی که قبلا این راه رو رفته بودند میگشتم اما متاسفانه اون موقع تو اینترنت چیزی پیدا نکردم ولی به خودم قول دادم که وقتی خودم این راه رو طی کردم حتما این پست رو بنویسم و تمام تجربیات خودم رو به آدمهایی که اول مسیر هستند منتقل کنم. بنظرم در کل جای پستهایی شبیه به این پست خیلی خیلی خالیه و ما باید این جای خالی رو پر کنیم تا آینده بهتری داشته باشیم.
هر تیکه از تجربه هام به درد یک سری از افراد می خوره از دانش آموز و دانشجو گرفته تا فارغ التحصیل و کسانی که به دنبال کار در بازار رشته کامپیوتر هستند.
سلام من امیرحسین هستم الان که این پست رو براتون می نویسم ۹ماهی هست که برنامه نویس Go هستم و مشغول به کارم. این پست خلاصه ای هست از سال ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۸، تو این سال ها من انتخاب هایی کردم و تصمیماتی گرفتم که من رو به اینجایی که الان هستم رسوند.
مرداد ۹۴ بود داشتم برای انتخاب رشته مقطع دبیرستان فکر و تحقیق می کردم. خیلی مطمئن نبودم که به چی علاقه دارم و یا حتی استعدادم تو چی هست، هیچ ایده ای برای آینده نداشتم.
از مشاور مدرسه درخواست کمک کردم، مشاور هم فقط ازم یه هزینه زیادی گرفت بعدش طبق نتیجه کنکور های آزمایشی و معدل گفت برو رشته تجربی، هیچ حرفی از استعداد و علاقه نزد، انگار نه انگار که مشاور داشت درمورد سرنوشت یه آدم حرف میزد و من رو تبدیل کرده بود به چندتا عدد و طبق اون عدد ها حرف میزد، خب اون موقع خبر نداشتم و فکر می کردم اون مشاور داره حرف درست رو میزنه.
مهر۹۴ رفتم به رشته تجربی، فقط می تونم بهتون بگم که تو اون یک سال اصلا از مدرسه رفتن خوشم نمی اومد و همون موقع فهمیدم که من اصلا آدمی نیستم که بتونم چیزهایی که بعدا اصلا به درد نمیخورن و فقط کاربردشون تو کنکور هست رو حفظ کنم و واقعا سرکلاس های تست زنی درس زیست حالم بد می شد.
به تغییر رشته فکر کردم تو مرداد ۹۴ با هنرستان فنی و حرفه ای آشنا شده بودم و از رشته کامپیوتر خوشم اومده بود و حس می کردم که استعدادش رو دارم ولی خب به دلیل مخالفت خانواده، مشاوره خیلی بدی که گرفته بودم و از همه مهم تر حرف هایی که پشت سر هنرستانی ها میزنن، متاسفانه اون سال نرفتم به رشته کامپیوتر.
اردیبهشت ماه سال ۹۵ بود تصمیم قطعی برای تغییر رشته رو گرفتم و دیگه اصلا این بار به حرف کسی گوش نکردم. کتاب هایی که که باید برای تغییر رشته امتحان می دادم رو تهیه کردم، از مهم ترین هاش شروع کردم که کتاب مبانی کامپیوتر و کتاب برنامه نویسی ۱ بود. برای اولین بار تو مرداد ۹۵ برنامه برنامه نویسی کردم و واقعا فوق العاده بود و اون موقع بود که مطمئن شدم تو رشته کامپیوتر بهتر از بقیه رشته ها هستم. تغییر رشته کار سختی بود اما ارزشش رو داشت. شهریور۹۵ امتحان های تغییر رشته رو دادم(7 تا درس) و سال سوم رو تو هنرستان شروع کردم.
تو رشته کامپوتر درس ها فوق العاده بهتر بودن برنامه نویسی۲ و۳(C#)، مبانی بانک ها اطلاعاتی، مبانی شبکه، مبانی سخت افزار و مبانی طراحی وب سایت درس های مهم و مورد علاقه من بودن. هنرستانی که من انتخاب کرده بودم دولتی بود و مشکلات خودش رو داشت. فقط یک معلم تخصصی خوب داشتیم و که جا داره ازشون نام ببرم«استاد مرتضی حمیدی» که برنامه نویسی و بانک اطلاعاتی رو تدریس می کردن. بقیه درس ها رو هم خودم بدون کمک معلم خوندم.
اگه هنرستان دولتی رفتید خیلی امیدی به معلم ها نداشته باشید، ممکنه معلم های خوبی هم داشته باشید ولی متاسفانه احتمال وجود معلم های خوب اونم تو هنرستان های دولتی خیلی پایینه. در کل پیشنهاد می کنم که اگه حق انتخابی دارید به هنرستان دولتی نرید و سعی کنید برید نمونه دولتی یا خصوصی. من خودم اگه تغییر رشته ای نبودم نمونه دولتی رو انتخاب می کردم. اگر هم هنرستان دولتی رفتید هیچ اشکالی نداره و خودتون بخونید به هر مشکلی هم که در درس های تخصصی بر خوردید از گوگل استفاده کنید ۸۰٪ مواقع جواب میده.
ولی خب به هر حال هنرستان هم تو همین سیستم آموزشیه و امتحان نهایی و کنکور هم داره که واقعا ازشون متنفر بودم ولی خب با یه گروه مشاور مخصوص هنرستانی ها به اسم هنرستان یار آشنا شدم و با کمک یه مشاوره خوب رشته نرم افزار کامپیوتر دانشگاه دولتی روزانه در شهر تهران قبول شدم. ناگفته هم نمونه که برای گرفتن دیپلم فنی و حرفه باید به یه دوره کارآموزی می رفتم که به دلیل اینکه باید دوره کارآموزی در ماه های تیر و مرداد (دقیقا وسط فرجه های اصلی کنکور) برگزار میشد مجبور بودم یه شغل ساده که وقت گیر هم نباشه رو انتخاب کنم و تو همون هنرستان که تحصیل می کردم یه سمت شغلی ساده تو دفتر قبول کردم و نمرات رو از لیست ها تو سیستم وارد می کردم البته خیلی فان بود و خوش گذشت ولی بعدا فهمیدم که چه فرصت خوبی بوده! شما در نظر بگیر تو ۱۷ سالگی یه لیست از شرکت ها بهم داده بودن و فقط کافی بود انتخاب کنم و برم اون شرکت کارآموزی و متأسفانه هیچ آدمی هم نبود که بهم بگه فرصت دوباره برام پیش نمیاد.
تو فاصله ی بین کنکور تا اینکه برم دانشگاه دوتا ویدیو آموزشی نگاه کردم : دوره Linux Essentials و Network Plus که برای شروع بد نبودن.
مهر۹۶ وارد دانشگاه فنی و حرفه ای شدم، خیلی به کار کردن فکر نمیکرم و اصلا نمی خواستم تا قبل از گرفتن مدرک کاردانی حتی به کار کردن فکر بکنم، مثل بقیه ترم اولی ها بیشتر تمرکز رو گذاشته بودم رو درس و معدلم بالای ۱۷ شد. همون ترم اول با یه دوستی به اسم خشایار آشنا شدم.
خشایار یه برنامه نویس پایتون هست که الان در سمت برنامه نویس پایتون مشغول به کاره. چیزی که خیلی رو من تاثیر گذاشت این بود که خشایار از ترم اول شاغل بود و برنامه نویسی می کرد. ازش سوال کردم و فهمیدم که از همون کارآموزی هنرستان وارد بازار کار شده، دوره ی آزمایشی رو گذرونده و ماه های اولی بود که داشت حقوق می گرفت.
بعد از آشنا شدن با خشایار بود که تازه کار کردن در کنار تحصیل رو به عنوان یه آپشن در نظر گرفتم، تازه با LinkedIn و جابینجا آشنا شدم و فهمیدم رزومه چیه و کلا افتادم به این فکر که برم به دنباله کار در کنار تحصیل، همون موقع ها بود که فهمیدم تو بازار کار رشته کامپیوتر مخصوصا برای شرکت های خصوصی مدرک گرایی داره از بین میره و شرایط استخدام شرکت ها به طرف مهارت محوری و شایسته سالاری در حال پیش رفتنه. به این فکر افتادم: مهارت هایی که داشتم رو تقویت کنم و بعدش هم شروع کنم به یادگیری مهارت های جدیدی که مورد نیاز شرکت های فعال در بازار کار بودن.
ترم اول تموم شد تازه فهمیدم که دانشگاه قرار نیست مهارتی به من یاد بده که بعد از فارغ التحصیل شدنم به دردم بخوره و بتونم باهاش کار پیدا کنم و پول دربیارم. فهمیدم که هنرستان فنی و حرفه ای با تموم مشکلاتی که داشت واقعا هزار برابر بهتر از دانشگاه فنی و حرفه ای بود.
تصمیمم برای پیدا کردن کار خیلی جدی تر شد و خب عاشق برنامه نویسی و دنیای کامپیوتر بودم و میدونستم که استعدادش رو دارم اما هیچ تجربه ای نداشتم و مهارت هام فقط همون هایی بود که تو هنرستان یاد گرفته بودم. به هرحال یه رزومه خیلی کوچیک نوشتم و شروع کردم به فرستادن تو جابینجا و فقط برای کارآموزی، همزمان با این هم شروع کردم به دیدن ویدیو های آموزشی و من خیلی دنبال این نبودم برم سمت چی و همین جوری پایتون رو شروع کردم ویدیو آموزش پایتون با جادی رو دیدم و بعدش آموزش گیت با جادی که انصافا هر دو آموزش های خوب و با کیفیتی هستن.
من با جادی هم از طریق خشایار آشنا شدم و واقعا ویدیو های آموزشی جادی خیلی خوب و کاربردی هستن. اگه جادی رو نمی شناسید می تونید twitter , weblog , youtube , instagram جادی رو ببینید.
زمستون ۹۶ چند تایی مصاحبه کاری رفتم که هیچ کدوم موفق نبودن و خیلی ناامید شدم.
اردیبهشت۹۷ اون موقع خشایار از برنامه نویسی با زبان سی شارپ خسته شده بود و داشتیم با هم درمورد اینکه بریم سمت چه زبان برنامه نویسی و چه شاخه ای از کامپیوتر صحبت می کردم. چند باری باهم صحبت کردیم و به نتیجه ای نرسیدیم تا اینکه از یکی دیگه از دوستان مشترکمون به اسم مهرشاد مشورت گرفتیم.
باهم سر این صحبت می کردیم که بریم سمته FrontEnd یا BackEnd ، من و خشایار خیلی به FrontEnd علاقه ای نداشتیم و رفتیم به سمت BackEnd. تو انتخاب زبان به Go رسیدیم البته قطعی نبود و خب تو ایران خیلی موقعیت شغلی نداشت. اینجا بود که مهرشاد یه حرف منطقی زد و گفت:«بهتره الان که موقعیت شغلی نداره شروع کنید به یاد گرفتن چون بعدا که شرایطش فراهم بشه و شرکت ها آگهی استخدام Go Developer بزنن ماها که زودتر شروع کردیم اولویت استخدام بالاتری خواهیم داشت».
من ترم دوم با مهرشاد به واسطه خشایار آشنا شدم، مهرشاد یه FrontEnd Developer هست که شخصیت جالبی داره و تو کارش موفقه.
همین حرف مهرشاد باعث شد که بریم سمت Go و شروع کردیم به دیدن ویدیو های آموزشی. اولین ویدیو آموزش توسعه وب با زبان برنامه نویسی Go از فرود غفوری بود و این ویدیو در مورد خوبی های زبان برنامه نویسی Go بود و یه دلیل دیگه هم اضافه شد که بریم سمت این زبان برنامه نویسی. بعد هم شروع کردیم به دیدن ویدیو های آموزشی به زبان انگلیسی که همه رو از پی سی دانلود و فرین مدیا دانلود کردیم.
تابستون ۹۷ بود کم و بیش داشتیم Go یاد میگرفتیم که شرکت یارا شروع کرده بود به جذب کارآموز برای برگزاری یک دوره کارآموزی پایتون و جنگو، من و خشایار هم رزومه فرستادیم. خشایار قبول شد و به دوره کارآموزی رفت و تا الان هم که دارم این پست رو می نویسم مشغول کار تو این شرکته. می تونید خلاصه ای از این دوره کارآموزی رو از زبون خشایار تو این پست بخونید.
هنوز هم بعد از این همه مدت نفهمیدم چرا برای این کارآموزی قبول نشدم، شاید اصلا رزومه من رو کسی ندید یا شاید اصلا یادشون رفت منو. البته من همون موقع ها برای یه دوره کارآموزی NodeJS قبول شدم و شروع کردم به یاد گرفتن NodeJS اما اصلا ازش خوشم نیومد و فقط چند روز ادامه دادم.
بعد از این بازهم ناامید شدم تا اینکه اواسط شهریور۹۷ بود که برای دوره کارآموزی Laravel قبول شدم یکم امیدوارتر شدم و خوش حال از وارد شدن به بازار کار رشته کامپیوتر ولی خب اینم زیاد طول نکشید چون فقط به اسم کارآموز بودم(میشه گفت junior developer رایگان) و باید همه چیز رو خودم یاد می گرفتم البته از هنرستان PHP بلد بودم. از همون روز اول هم از PHP خوشم نمی اومد ولی خب بهتر از بی کاری بود.
با این حال هیچ وقت از یاد گرفتن Go دست نکشیدم چون واقعا جذب خوبی های این زبان برنامه نویسی شده بودم. بعدا حتما یه سری پست میزارم و از خوبی های زبان برنامه نویسی GO میگم براتون.
آذر۹۷ بود خیلی از کارم راضی نبودم و داشتم تو جابینجا دنبال آگهی های برنامه نویس Go میگشتم اولین بار بود که میخواستم برای یه سمت شغلی که کارآموز نبود رزومه بفرستم. اول از همه رزومه ام رو آپدیت کردم و بعدش به چندتا آگهی هایی که تو جابینجا بود فرستادم و صبر کردم. چند روز بعد دقیقا تو یه روزی که حالم اصلا خوب نبود باهام تماس گرفتن، خب اگه واقعا بخوام راستش رو به شما بگم داشتم پرواز میکردم و رو ابرها بودم. اولین باری بود که دقیقا به چیزی که میخواستم رسیده بودم.
رفتم برای مصاحبه اول با منابع انسانی و بعدش با مدیرعامل شرکت، تو مصاحبه ها قبول شدم و رفتم برای یک دوره ۱۰ روزه جامعه پذیری، اون موقع ترم ۳ بودم و برنامه من جوری بود که فقط 2 روز در هفته رو میتونستم به شرکت برم یعنی درواقع این دوره جامعه پذیری ۱۰ روزه برای من ۵ هفته طول کشید. تو این دوره سرپرست تیم برنامه نویسی شرکت که اسمش امین بود به من Task می داد و من هم تقریبا همه ی اون ها رو به درستی انجام دادم.
امین اون موقع یه برنامه نویس ارشد و سرپرست تیم برنامه نویسی شرکت بود، واقعا می تونم بگم کار کردن باهاش برام لذت بخش بوده و ازش تو همین مدت کم کلی چیز یاد گرفتم. امین الان تو کشور سوئد مشغول به کاره.
از اون روز تا به حال تجربه های فنی زیادی به دست آوردم و با ابزار های زیادی کار کردم که همشون تا الان اینا هستن: Unit and system test, automated system test, Kafka, Nfacct, Redis, mongoDB Cassandra, Rsyslog, Zabbix, SNMP Protocol, config manager, etcd, elasticsearch, ZMQ, Radius protocol, Diameter protocol ,Netflow packet, Docker .
من اگه تغییر رشته نداده بودم و یا بعد از اون همه ناامید شدن ها بعد از مصاحبه های کاری بیخیال می شدم، هیچ وقت به چیزهایی که بهشون علاقه داشتم نمی رسیدم.
شاید براتون سوال پیش اومده باشه که چقدر از مهارت های آکادمیکی که یاد گرفتم به دردم میخوره و برام کاربردیه؟
دانشگاه بیشتر وقت من رو می گیره و بازدهی منفی برای من داره ولی با این حال کاردانی رو گرفتم. 2 هفته ای میشه که کنکور کاردانی به کارشناسی رو دادم، این دفعه دیگه اصلا برای کنکور وقتی نذاشتم و حتی تو فرجه ها هم تمام وقت و تمرکزم رو گذاشته بودم رو وظایت شغلیم.
البته اینو بگم که مخالف تحصیلات آکادمیک نیستم، من مخالف سیستم آموزشی ناکارآمد و به دردنخور هستم و کشور ما مخصوصا تو سال های اخیر به لطف مافیای کنکور و مافیای کتاب های کمک آموزشی یکی از بدترین سیستم های آموزشی دنیا رو داره که در اون به استعداد ها هیچ توجهی نمیشه، ماهیت درس ها تغییر کرده، محتوایی تولید میشه که حتما بشه ازش تست کنکور درآورد، مهارت، انگیزه، علاقه و کلا هر چیزی که تو زندگی واقعی به بدرد میخوره حذف شده، مدرسه ها بی اهمیت شده، عدالت آموزشی از بین رفته، پارامتر مدرسه خوب شده تعداد نفرات برتر کنکور و از همه بدتر اهمیت دانشگاه ها از مدرسه ها بیشتر شده. خروجی این سیستم هم میشه یه عده نخبه که apply کردن و بقیه هم که یه تعداد زیادی ازشون بیکار هستن و تعداد زیادی هم راننده اسنپ و تپسی.
البته حق دارید که متوجه منظورم از سیستم آموزشی خوب و کارآمد نشید پیشنهاد میکنم این سری ویدیو ها که مال دانشگاه MIT هستند رو ببینید. تا یه حدی متوجه میشید سیستم آکادمیک خوب یعنی چی. در کل هم من خودم بیشتر مهارت های برنامه نویسی که الان دارم رو از ویدیو های آموزش یاد گرفتم.
امیدوارم این پست براتون مفید بوده باشه. اگه هم سوالی دارید داخل کامنت های همین پست ازم بپرسید، خیالتون راحت باشه که کامل جواب همه سوال هاتون رو میدم.
فصل اول پادکست خودم هم جدیدا تموم شده و میتونید اینجا بهش گوش بدید.