محمد صادق امیری فر
محمد صادق امیری فر
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

• از دست جمیعتان شدم اینگونه ??‍♂

• از دست جمیعتان شدم اینگونه ??‍♂
• محمدصادق امیری‌فر


شعر، هر تعریفی که در سالیان متوالی به خود گرفته باشد همواره در یک تعریف اجماع داشته و آن تفاوتش با زبان روزمره بوده است.
به عبارتی دیگر، یکی از عوامل شعر ساز، آن است که بتوانیم در نحوه‌ی روزمره کلام، تغییراتی ایجاد کنیم؛ بنابراین اگر ما نوع نوشتاری که همیشه و همه‌جا مشاهده می‌کنیم را هنجار بدانیم، پس خواهیم توانست با گریز از این هنجار، زبان نوشته‌ی خود را به زبان ادب نزدیک‌تر کنیم؛ به این شیوه هنجارگریزی یا قاعده‌کاهی نوشتاری می‌گویند.
قاعده کاهی نوشتاری اگرچه به تنهایی موجب ایجاد زبان ادبی یا شعر نمی‌شود اما می‌تواند در بسیاری از موارد به درک بهتر شعر _اگر به صورت هوشمندانه به کار رفته باشد_ کمک کند؛ به عنوان مثال حمید مصدق در شعری می‌نویسد:
دیدم سیماب صبحگاهی
از قله بلندترین کوه ها
فرو
می
ریخت
این گونه نوشتنِ «فرو می‌ریخت» می‌تواند به درک بهتری از شعر و عمل فرو ریختن و پایین آمدن بینجامد. جدای از این موارد برخی افراد در این هنجارگریزی نوشتاری نیز خلاقیت‌هایی انجام می دهند که جالب‌توجه است، به عنوان مثال، در تصویر شعری از شاپور جورکش را می‌بینید که برآمده از همین نوع نگاه هنجارگریزی است، شعری خلاقانه که گویی مصداق بارز ضرب‌المثل «شنیدن کِی بُود مانند دیدن» است.

http://Eitaa.com/daqiqeh
___

شعرشعر نوهنجارگریزیشاپور جورکشمصدق
دانشجوی دکتری ادبیات فارسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید