◇《واو ابتدای مصراع》
◇ محمدصادق امیریفر
____________________________________________
و نترسیم از مرگ
مرگ پایان کبوتر نیست...
(سهراب)
ما معمولا از "واو" برای ارتباط دادن اتفاقهای مختلف استفاده میکنیم(واو ربط)؛ مثلاََ میگوییم: من به خیابان رفتم و کتابی خریدم.
در شعر، از حافظ:
رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
جامهای بود که بر قامت او دوخته بود
حال اگر به جای دو مورد چند مورد را به هم متصل کنیم:
من به خیابان رفتم و کتابی خریدم و نزد تو آمدم و لحظهای نشستم.
در شعر، از شهریار:
عشق و آزادگی و حُسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
در گفتار روزمره به دلیل طولانی شدن کلام و دشواری تلفظ، بهتر است از استفادهی زیادِ "واو" پرهیز کرد و جملهها را کوتاه نوشت و یا از ویرگول استفاده نمود، در شعر نیز اگرچه مقیّد به اصول اصلی نوشتار نیستیم و به واسطهی پرواز خیال و اتفاقاتی از این دست، آزادیِ عملِ بیشتری داریم لکن در قید وزن و موسیقی هستیم.
حالا اگر بخواهیم دنیایی از حرفها و اتفاقها را در بیت بیاوریم چه باید بکنیم؟
استفاده از "واو ابتدای مصراع، گویی دنیایی از اتفاقات را در پشت خودش دارد، اتفاقاتی که ما به هزار دلیل نخواستیم و یا نتوانستیم بگوییم.
البته واضح است که باید مراقب بود تا این استفاده منجر به پر کردن بیهودهی وزن نشود.
و قاف
حرف آخر عشق است
آنجا که نام کوچک من
آغاز می شود !
#قیصر_امین_پور
__________