ویرگول
ورودثبت نام
امجد عبدی
امجد عبدیروزنامه‌نگار
امجد عبدی
امجد عبدی
خواندن ۱ دقیقه·۱ روز پیش

تنهایی، نام دیگر جماعت ناتمام

گاهی تنهایی نه از نبودِ آدم‌ها می‌آید و نه از خالی بودنِ اطراف؛ تنهایی از شلوغ‌ترین لحظه‌ها سر برمی‌آورد، درست همان‌جا که صداها زیادند اما فهم کم است، حضور هست اما پیوند نه. ما اغلب میان جمع زندگی می‌کنیم، حرف می‌زنیم، می‌خندیم، حتی همدلانه سر تکان می‌دهیم، اما در عمقِ تجربه‌ زیسته‌مان، چیزی گم است، چیزی که نامش «جماعت» است، نه صرفاً «جمع».

گئورگ زیمل به‌درستی می‌گوید: «تنهایی به معنای این نیست که جماعتی وجود ندارد، بلکه به معنای این است که جماعت ایده‌آل که همبستگی کاملی داشته باشند، هرگز شکل نگرفته‌اند.» این جمله، پرده از واقعیتی برمی‌دارد که کمتر به آن اعتراف می‌کنیم: ما تنها نیستیم چون تنها مانده‌ایم، بلکه تنها هستیم چون در میان رابطه‌های نیمه‌کاره، پیوندهای شکننده و همبستگی‌های نمایشی زندگی می‌کنیم.

انسان مدرن بیش از هر زمان دیگری در جمع است؛ شبکه‌ها، گروه‌ها، محافل و اجتماع‌ها پرشمارند، اما «جماعت ایده‌آل» زیمل، آن جایی که فهم، اعتماد و همدلی به نقطه‌ تلاقی می‌رسند، کمیاب است. شاید به همین دلیل است که تنهایی امروز، بیشتر از آن‌که یک وضعیت فردی باشد، یک مسئله‌ اجتماعی است، زخمی که از ناتمام‌بودنِ پیوندها به‌جا مانده است.

تنهایی، در این معنا، نه نشانه‌ انزوا، که نشانه‌ ناکامی ما در ساختن جماعتی است که بتوان در آن، بی‌نیاز از توضیح خود، فهمیده شد.

@dalqa88

تنهایی
۱۴
۰
امجد عبدی
امجد عبدی
روزنامه‌نگار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید