
گاهی یه اتفاق کوچیک، یه اتفاق خیلی کوچیک، یه اتفاق خیلی خیلی کوچیک ( امیدوارم منظورم از کوچیک رو کاملا متوجه شده باشی) می تونه حال آدمو از این رو به اون رو کنه و گاهی حتی یه اتفاق خیلی خیلی بزرگ هم هیچ تاثیری روی حالت نداره......!! چیه؟ منتظری بیشتر توضیح بدم؟ نه دیگه توضیح نمیدم، خودت هر برداشتی دلت می خواد بکن! من الان فقط ذهنم درگیر اینه که این بیناموس چرا شیر آبو نمی بنده؟! مِن شر الوسواس الخناس ... بابا لامصب خب وسواس داری برو دکتر، برو قرص برنج بخور، اصلا برو بمیر فقط ببند اون شیر آب لعنتی رو، به دریا که وصل نیست، اصلا گیرم که به دریا وصله، خب چرا نمی بندیش؟!! درست بیست دقیقه ست شیر آب بازه، آخه چرا؟ می خوای دریا رو بیاری تو خونه؟ می خوای سوسکا رو غرق کنی؟ می خوای پول قبض آبمون از همه ی فامیل بیشتر بیاد که باهاش پوز بدی؟! یا نه ... نکنه قصه قصه ی شعوره؟ از بی شعوریته که آبو هدر میدی؟ یعنی ما الان تو خونه مون یه بی شعور داریم؟ باور کن دلم می خواد خفه ت کنم، حیف که حوصله ی جنایت و مکافاتشو ندارم.
من نمی دونم چرا یه سری از آدما، یه سری از چیزا رو هیچ جوره نمی فهمن؟!! چیزای دیگه رو خوب می فهمنا، اگه به نفعشون باشه اتفاقا خیلی هم باهوش و فرصت طلبن، ولی اگه دلشون نخواد بفهمن، خدا هم ازون بالا بیاد پایین اینا نمی فهمن ... چیه؟ نکنه بازم منتظر شرح و بستی؟! نه خیر عزیزم توضیح نمیدم، نون بازوتو بخور خودت برداشت کن! شنیدی میگن خدا خرو شناخت که بهش شاخ نداد؟ می دونی منظورشون چیه؟! منظورم اینه که می دونی چرا الان من و تو شاخ نداریم؟! تا حالا ازین زاویه بهش نگاه نکرده بودی درسته؟! به نظرت بهتر نیست بریم واسه خودمون شاخ بذاریم؟ زشته بالاخره جلو در و همسایه شاخ نداشته باشیم خیال می کنن ما خریم .... از طرفی هم اگه شاخ بذاریم ..... حاجی مد نشه یه وقت!! باور کن هیچ بعید نیست مد بشه، ازین جماعت هر چیزی که بگی درمیاد ... منظورم اینه که برمیاد! آخ دوباره پلکم پرید، ای بابا .... آقا ما اگه مهمون نخوایم کیو باید ببینیم؟!! چرا انقدر میاید خونه ی ما؟ جان؟! مهمون حبیب خداست؟!!! بله درسته ولی آیا می دونستید که مهمون خر صاحبخونه هم هست؟! شاخ هم که ندارید، آقا ما خر لازم نداریم بفرمایید لطفا .... جدی ما چکار کنیم شما خونه ی ما نیاید؟ خرجش تو سرتون بخوره، مهمون روزیشو با خودش میاره، من مشکلم با خودتونه، خودتونو نمی خوام ببینم. به کلانتری محل مراجعه کنم جوابه؟!! قوه ی قضاییه؟! اصلا می خوای جلو در خونه مون میدون مین بکاریم؟! جواب میده به نظرت؟! یا میری دوره ی خنثی سازی آنلاین شرکت می کنی و میای معبر باز می کنی؟ چرا شما از ما خوشتون میاد ولی ما هیچکدوممون چشم دیدنتونو نداریم؟! عجیب نیست؟ اینم از همون چیزاییه که نمی خواید بفهمید!؟ خدایا .... نوکرتم بیا به این حبیبتون بگو از ما .... بیخیال ما شه! خدایا .... هوا چرا انقد گرمه؟ برق چرا هی میره؟ کجا میره؟ منابع آب شیرین چرا انقدر محدوده؟ آدما چرا انقدر بی شعورن؟ چرا هیچکی شاخ نداره؟! اصلا شاخ داشتن خوبه یا بده؟!
حاجی چرا همه چیز رو مخ منه؟! مشکل از منه یا مشکل از همه چیزه؟! خدا کنه مشکل از من باشه ..... اگه مشکل از همه باشه چی؟! من که زورم به همه نمی رسه!! کاش لااقل شاخ داشتم با شاخم می زدمشون.
دنبال یه چیزی می گردم که یه ذره حالمو خوب کنه، یه چیز کوچیک، یه چیز خیلی خیلی کوچیک.... که فقط حالم یه ذره بهتر شه. باور کن من توقع زیادی ندارم... حالا خودتو ناراحت نکن اگرم چیزی پیدا نشد فدا سرت، من عادت دارم، دیگه عادی شده واسه ما این چیزا.... ولی اگه پیدا شد حتما بهم بگو خب؟! منتظرما....