دشواری آنجا پیش میآید که بازیگران باید در شرایطی تصمیمگیری کنند که همراه با عدم قطعیت، اطلاعات نادرست و حتی فریبدهنده است.
تصور کنید چندین فرمانده که از نظر مکانی از هم دور هستند، میخواهند از چندین جهت به قلعه دشمن حمله کنند. هر یک از آنان نیروی کافی برای غلبه بر دشمن را ندارد و تنها حمله همزمان به موفقیت ختم خواهد شد. عقبنشینی همزمان نیز موجب حفظ همه ارتش خواهد شد، ولی اگر برخی تصمیم به حمله و برخی دیگر تصمیم به عقبنشینی بگیرند، ارتش دچار آشوب خواهد شد و از هم میپاشد. بنابراین هماهنگی در تصمیمگیری بین این فرماندهان اهمیت مییابد.
فرمانده ارشد پیکهایی به سایر فرماندهان میفرستد تا تصمیم خود را به آنها اعلام کند. ولی این پیکها از منطقه دشمن عبور میکنند. ممکن است برخی از این پیکها توسط دشمن کشته یا اسیر شوند و پیام به آنها نرسد. ممکن است دشمن پیکهای جعلی را با پیکهای واقعی جابجا کند. بدتر آنکه تعداد اندکی از فرماندهان ممکن است خیانت کنند. به این معنی که برای مثال پیام بفرستند که با برنامه حمله در صبح زود موافق هستند ولی نیت اصلیشان این باشد که عقبنشینی کنند. کسی نمیداند کدامیک از آنها ممکن است خیانت کند (فرمانده ارشد نیز خود ممکن است خیانتکار باشد). در این شرایط چطور فرماندهان وفادار میتوانند مطمئن شوند که همزمان به یک اقدام مشترک دست خواهند زد؟
خطاهای بیزانسی به خطاهای غیرقابلپیشبینی در سیستمها گفته میشود که نهتنها خطا یا خرابی ممکن است باعث شود سیستم خروجی نداشته باشد بلکه میتواند موجب تولید خروجی گمراهکننده شود. خطای بیزانسی از بدترین نوع خطاها در یک سیستم محسوب میشود. وقتی یک قسمت از سیستم خراب میشود، از کار میافتد و ارتباطش را با بخشهای دیگر از دست میدهد، شما بلافاصله متوجه نقصان در سیستم میشوید. ولی اگر یک بخش از سیستم که دچار نقصان است در ظاهر مانند یک بخش سالم عمل کند، با بخشهای دیگر در ارتباط باشد و پیامهای اشتباه به آنان ارسال کند، بهراحتی نمیتوان متوجه خطا در سیستم شد. در این حالت خطا ممکن است در طول سیستم گسترش یابد و عواقب فاجعهآمیزی بیافریند.
یکی از کاربردهای مهم این بحث مربوط به فنآوریهای مبتنی بر زنجیره بلوک (Blockchain) است که در آنها نظارتگر مرکزی وجود ندارد. این سیستمها باید در برابر خطای بیزانسی تابآوری داشته باشند. برای مثال در مورد رمزارزهایی مانند بیت کوین(Bitcoin)، هیچ بانک مرکزی وجود ندارد که صحت اطلاعات را در آن تائید کند. اطلاعات موجود در شبکه بیتکوین باید توسط خود اعضای شبکه تائید شود. ضمن اینکه فرمانده ارشدی هم وجود ندارد و همه اعضای شبکه در یک سطح هستند. اگر تعدادی از اعضای شبکه قصد ضربه به آن را داشته باشند (مانند فرماندهان خائن) و یا برخی پیامهای نادرست در شبکه مبادله شود، شبکه باید مکانیزمی داشته باشد که همچنان بتواند در مورد صحت اطلاعات مبادلهشده توافق داشته باشد.
گرچه تا به امروز بحث خطای بیزانسی به حوزه علوم کامپیوتر و مهندسی محدود مانده است، فضای تصمیمگیری که مسئله ترسیم میکند باید احتمالاً برای بسیاری از مدیران ارشد و اجرایی شرکتها بسیار آشنا به نظر برسد.
مدیران ارشد بهویژه در تصمیمگیریهای پیچیده و کلان باید بتواند خطاهای بیزانسی را مدیریت کند. گزارشهای دپارتمانهای مختلف سازمان، دادههای مربوط به تحقیقات بازار، اخبار و اطلاعاتی که در مجلات و روزنامهها منتشر میشود، اطلاعاتی که شرکتهای رقیب از خود ارائه میدهند، نظرات مدیران میانی، مشاوران، خبرگان صنعت، مدیران سایر شرکتها و مشتریان همگی ممکن است خود همراه با خطا باشند و یا در فهم آنها خطا وجود داشته باشد که ممکن است تصمیمگیر را گمراه کنند.
مدیران در چنین شرایطی باید چگونه تصمیم بگیرند؟
در مقاله ای که لینک آن در زیر آمده است، بحث می کنم که چطور رویکردهای محققان برای مواجهه با این پدیده در سیستمهای توزیعشده کامپیوتری و الکترونیکی میتواند برای تصمیمگیریهای مدیریتی الهامبخش باشد.