این درحالی بود که برخی از افراد که گذاشتن نام دانشجو یا هموطن بر روی آنها بیشک کسر شان است، با ادعای همدردی در این ضایعه تاسفبار، بجای همراهی و در کنار دانشجویان معترض بودن، در مقابلشان ایستاده و با پوزخند و سر دادن شعارهای مخالف، طینت آلودهشان را بیش از پیش مشخص کردند و باز هم مشخص شد که این جماعت، با چشم بستن بر روی حقیقت و مبرا کردن دستگاههای حکومتی و زدن برچسب اغتشاشگر بر دانشجویان ستمدیده و معترض، ذرهای با مردم همراه نیستند.
این افراد که همیشه خودشان را امت برتر میبینند، وقاحت را معنای جدیدی بخشیدند، تا جایی که حاضر میشوند در سالن آمفیتئاتر مرکزی جلسه "سرکوب" برگزار کنند و حتی با گرفتن فیلم و عکس، دوستان و همدانشگاهیهای خود را بفروشند.
در این بین، حضور لباس شخصیهای متعدد، یا افرادی از خارج دانشگاه، در میان دانشجویان معترض نیز بسیار تعجبآور است که نشان از بروز فاجعهای تاریخی در دانشگاه است. اینکه چطور این افراد بهراحتی میتوانند از درب دانشگاه وارد شوند و حراست دانشگاه -که به گفته خودشان، مسئول تامین امنیت دانشجویان هستند- هیچ واکنشی نسبت به این اتفاق نشان نمیدهد. چهبسا در طول اعتراضات، با آنها همکاریهای متعددی نیز انجام میدهد اما ماجرا تنها به اینجا ختم نمیشود.
حراست باید پاسخگو باشد که چگونه اجازه میدهد، صبح همان روز، دوربینهایی برای شناسایی افراد در مقابل سردر دانشگاه قرار دادهشود، یا حتی چگونه میتواند بهراحتی اجازه دهد، دانشجویان دانشگاه را سوار ون کرده و در مقابل چشمانشان آنها را بازداشت کنند؟!
در ادامه روایاتی از حوادث رخداده در اعتراضات دیروز را بیان میکنیم، تا همگان بی هیچ کم و کاستی از اتفاقات تاسفبار عصر شنبه 2 مهر 1401، باخبر شوند.
روایت اول:
-قبل از ساعت ۱۸ و شروع تجمع، ما شاهد حضور افراد باتون به دست در خارج دانشگاه بودیم. عده زیادی از دانشجویان از ترس اینکه تجمع به خشونت کشیده شود، همان ابتدا از حضور در مقابل سردر صرف نظر کردند.
در حوالی ساعت ۱۸ حدود ۵۰ نفر از دانشجویان روبروی دانشکده کامپیوتر خود را آماده حضور در تجمع میکردند، همچنین گروهی دیگر با زمزمه سرود یار دبستانی از سمت در انرژی به سمت آزادی در حرکت بودند.
پس از اینکه به سردر دانشگاه رسیدیم، تعدادی بسیجی را دیدیم که زودتر از ما پشت به سردر ایستادهاند. تعدادی از آنها پلاکارد داشتند و تعدادی پرچم به دست گرفته بودند. تعدادی از افرادی که در سمت بسیج ایستاده بودند، برای بقیه دانشجویان ناآشنا بودند و سن تعدادی از آنها نیز از سن یک دانشجو بسیار بیشتر بود. پس از رد و بدل شدن چند شعار به پیشنهاد بسیج تریبون آزادی فراهم میشود تا دو طرف صحبتهای خود را مطرح کنند، اما به دلیل شلوغی زیاد و همچنین صحبتهای بسیجیها که باعث میشود جو متشنج شود این ایده خیلی زود از میان برداشته میشود.
دوباره شعارهایی بین دو طرف رد و بدل میشود و در این بین تعدادی از بچهها به بودن لباس شخصی بین جمعیت شک میکنند و حتی با یکی از آنها درگیری شدیدی پیدا میکنند.
پس از طی شدن یک ساعت و نیم از برنامه، حراست پیشنهاد میکند که بسیج از در آزادی خارج شود و بقیه از در انرژی؛ هنگامی که تعدادی از بچهها قصد عزیمت به سمت در انرژی را داشتند متوجه میشوند که پلیس تعدادی از دانشجویان را مقابل در بازداشت کردهاست. در این هنگام تردد لباس شخصیها داخل دانشگاه به وضوح مشخص است.
پس از جمع شدن تعداد زیادی از دانشجویان مقابل در انرژی حراست پیشنهاد میکند که دانشجویان در گروههای ۱۰ نفره از در کوچک خارج شوند که با مخالفت دانشجویان روبرو میشود. در این هنگام درگیری وحشیانه نیروهای سرکوبگر با یکی از دختران دانشگاه نیز در مقابل چشم دانشجویان اتفاق میافتد.
بچهها از حراست درخواست میکنند که در بزرگ را باز کند، اما با مخالفت حراست مواجه میشود زیرا احتمال درگیری را بالا میدانند. در نهایت با مشورت بچهها و حراست، ماموران حراست زنجیری از در انرژی تا خیابان تیموری ایجاد میکنند تا دانشجویان بدون درگیری با پلیس از دانشگاه خارج شوند. هنگام حرکت از در تا میدان تیموری کسی شعاری سر نمیدهد. پس از رسیدن به میدان تیموری بچهها به دو گروه تقسیم میشوند، یک گروه به سمت مترو و گروه دیگر به سمت خوابگاهها حرکت میکنند. هنگام حرکت دانشجویان همچنان نیروهای لباس شخصی و موتورسوار در تعقیب افراد بودند تا زمانی که وارد مترو یا خوابگاه شوند.
روایت دوم:
-ساعت ۱۸:۱۰ میخواستیم از در آزادی وارد دانشگاه شویم که اجازه ورود به ما ندادند و گفتند به در انرژی برویم، اما در کمال تعجب باز هم با در بسته مواجه شدیم.
جمعیت جلوی در انرژی به ۵۰ نفر میرسید و عدهای از بچهها نگران آزمایشهای نیمهکارشان در آزمایشگاه دانشگاه بودند و حراست به هیچکس اجازه ورود نمیداد؛ این در حالی بود که برخی افراد بهعنوان کارکنان شیفت شب دانشگاه وارد دانشگاه میشدند و در جواب به اعتراض بچهها، حراست جواب قانع کنندهای برای ارائه نداشت.
با اینکه که تا این زمان هیچ شعار و بیاحترامیای صورت نگرفت، اما در همین زمان حدود ۲۰ یگان ویژه، به قصد سرکوب و انتقال معترضان، نزدیک به در دانشگاه آمدند. بچه ها به حضور یگان ویژه و ماموران شخصی به حراست اعتراض کردند و حراست در جواب بچهها گفت:«اینها به شما کاری ندارند و دستور دارند که اینجا باشند.»
بچهها هم گفتند:«اگر کوچیکترین اتفاقی برای کسی بیافتد مسئولش شما حراستیها هستید که نمیگذارید ما وارد دانشگاه خودمان شویم.»
در همین حین تعداد لباس شخصیها بیشتر شد و یکی از آنها که خودش را بهعنوان یکی از اعضای حراست معرفی میکرد، جلوی در دانشگاه آمد و شروع به صحبت کرد که شما اینجا چه میخواهید و..
بچه ها به این آقا -که به ظاهر سرگروه ماموران شخصی بود- گفتند:«اگر شما حراست دانشگاه هستی چرا لباس فرم تنت نیست و ما تا حالا شما را ندیدهایم.» که این حرف باعث جبهه گرفتن او در برابر بچهها شد.
جدای از این بعد حدود دو ساعت که بچه ها ایستادند، حراست دانشگاه گفت که میتوانید وارد شوید( البته لازم به ذکر است در ابتدا گفتند که باید کارت دانشجویی بگذارید و بعد از مخالفت بچهها، گفتند میتوانید با نشان دادن کارت مثل همیشه وارد شوید) ولی سردسته ماموران شخصی از این موضوع امتناع و عنوان کرد که باید حتما اسم و شماره دانشجویی بنویسند و بعد وارد شوند.
اینجا بود که بچهها ترسیدند و یقین پیدا کردند که این آقا حراستی نیست.
در کسری از ثانیه یکی از پسرها را گرفتند و بچه ها همه به کمکش رفتند.
و چند ثانیه بعد شاهد کشیدن شال یکی از دخترها توسط دو نفر مامور لباس شخصی بودیم. آنها به گونهای زشت و زننده و با قدرت تمام کوله آن دختر را کشیدند که بندش پاره و دست و پایش روی زمین کشیده میشد. فورا یکی از پسرها به کمک این دختر رفت و چهار نفر مامور شخصی به سمت آن پسر رفتند.
در نهایت آن دختر توانست خودش را به میلههای در برساند و با کمک حراست وارد دانشگاه شود.
اما متاسفانه مامورها آن پسر را با خودشان بردند و حراست دانشگاه در پاسخ به التماسهای بچهها برای کمک به آن پسر فقط میخندید.
بعد از آن به هر بدبختی بود تعدادی از بچهها وارد دانشگاه شدند و در همین حین تعداد ماموران شخصی بیشتراز قبل میشد و تعدادی از بچهها را با خشونت وارد دو ون سفید کردند و با خودشان بردند.
نکته جالب این بود که حراست دانشگاه کاملا میدانست که قرار است چه اتفاقی بیفتد و حتی به دروغ هویت ماموران شخصی را به جای کارکنان دانشگاه و حراست دانشگاه جا زدند و هیچگونه اخطاری به بچهها ندادند.
از سرنوشت بچههایی که بردند خبر نداریم، اما همانطور که بچهها در ابتدا گفتند، حراست دانشگاه باید پاسخگوی بلاهایی که یگان ویژه و ماموران شخصی بر سر بچهها آورده و خواهند آورد، باشند.-
طبق اطلاعاتی که به دست انجمن رسیده است، در شبهای گذشته قریب به ۳۰ نفر از دانشجویان بازداشت شدهاند و ۱۰ نفر از آنها هنوز در بازداشت به سر میبرند.البته این اطلاعات دقیق نبوده و ممکن است تعداد افراد بازداشتی بیشتر از این تعداد باشد.
بیشک فشار روانی وارده بر دانشجویانی که تنها برای احقاق حقوق اولیه خود به میدان آمدهاند و فریاد دادخواهی سر میدهند، با هیچ روایتی قابل توصیف نخواهد بود، اما در روایتی که خواندید سعی شده بود تمام مشاهدات یک دانشجوی معترض، بدون دخیل کردن هیچ نتیجهگیری و برداشتی به شما مخاطبین عزیز ارائه شود؛ امید است که همگان از آنچه که بر دانشجویان گذشته باخبر گشته و حقیقت توسط مکاران تحریف نشود.