آنه^^
آنه^^
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

چالش ۷۵ روز سختی ۵/۷۵ و «عجب غلطی کردم»

نه۱۴۰۲/۱۰/۱۰

روز پنجم چالش ۷۵ روز سختی

دیشب ساعت دو نصفه شب پریود شدم. بدترین حس دنیا لحظه‌ایه که می‌فهمی پریود شدی.

صبح بیدار شدم تا فیزیکو مرور کنم و برم برای امتحان فیزیک. صبحونمو خوردم.

نان پروتئین، پنیر و گردو
نان پروتئین، پنیر و گردو


بعدم رفتم وسایلمو برای امتحان جمع کنم که یادم اومد ماشین حسابم خرابه و نیم ساعت داشتم دور خونه می‌گشتم تا یه ماشین حساب که باتری هم داشته باشه پیدا کنم. آخرم پیدا نکردم.

خلاصه بیخیال شدم و همونجوری ترسون و لرزون از این موضوع که یعنی معلممون قراره چجوری سوالا رو در بیاره مانتومو پوشیدم و آماده شدم.

رفتم دم در و هر چی وایسادم کسی نیومد دنبالم. بابام اومد پرسید هنوز نیومدن دنبالت؟ منم که هم از سوالای معلممون می‌ترسیدم و هم ماشین حساب نداشتم و هم حس می‌کردم جام گذاشتم و بدتر از همه پریود بودم با یه بغضی نگاهش کردم و گفتم نه فکر کنم جام گذاشتن. که خدا رو شکر همون موقع رسیدن و دیگه نزدم زیر گریه.

امتحان خیلی خیلی سخت بود. اصلا نمی‌دونم چی باید در وصفش بگم. تا حدیش تقصیر خودم هم بود. در مورد فیزیک چون درسی نیست که دوستش داشتم باشم در طول سال هم کم کاری کردم براش.

پنج تا امتحان دیگه مونده
پنج تا امتحان دیگه مونده


بعد از امتحان حالم خوب نبود اصلا. خوابیدم یکم. کلمه‌های امروز رو نوشتم و گذاشتم رو در یخچال دوباره.

کلمه ۷ و ۸
کلمه ۷ و ۸


عربی خوندم و تو تایم استراحتم فصل پنجم کتاب «سطل شما چقدر پر است؟» رو خوندم. فقط یه فصل دیگه ازش مونده. من این کتابو حقیقتا خیلی دوسش دارم چون دیدگاه‌هام باهاش یکیه و به شدت با جملاتش موافقم.


اگه شد حتما تو پست فردا معرفی و نقدش می‌کنم.

بازم عربی خوندم. پارتای یک ساعته می‌خوندم و ۱۵ دقیقه استراحت می‌کردم. تو تایم استراحت پادکست امروزو که باز هم از دکتر مجتبی شکوری بود گوش دادم که می‌تونین از اینجا و از اپلیکیشن کست باکس بهش گوش بدین.

هشت گانه توسعه فردی - گام پنجم: اثر مرکب ۱
هشت گانه توسعه فردی - گام پنجم: اثر مرکب ۱


دو تا درس عربی رو خوندم و رفتم ورزش کردم اما مدت زمان کمتر یعنی ۳۰ دقیقه ورزش کردم. بعدم دوش فنلاندی گرفتم و برگشتم به عربی.

خلاصه که چهار تا درس عربی رو تو شش ساعت تموم کردم و فردا دیگه فقط نمونه سوال حل می‌کنم و مرور می‌کنم.

۴ لیتر آبم رو هم خوردم. مدیتیشن کردم. اتاقمو مرتب کردم. مسواک و شونه و همه چی در کل انجام شده.

خوشحالم که دارم این چالشو انجام می‌دم. زندگیم روی یه نظم خاصی افتاده که دوستش دارم:)


و اما «عجب غلطی کردم»


روزای قبلی من در طول روز پست رو به صورت پیش نویس و تیکه تیکه می‌نوشتم و شب کاملش می‌کردم و منتشرش می‌کردم.

الان دو روزه گذاشتم برا شب و شبا قشنگ به غلط کردن میفتم.

به خاطر همینم چیزی به ذهنم نمی‌رسه که برای بحث آخر پست بنویسم و مثل دیروز مثلا میام عکس گربه می‌زارم براتون😂😂

اگه خدا بخواد از فردا بر می‌گردم به همون روند سه روز اول چالش...

اثر مرکبتوسعه فردیمجتبی شکوریچالش۷۵ روز سختی
[تکرار غریبانه‌ی روزهای آنه سرانجام این‌گونه گذشت...]
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید