۱۴۰۲/۱۰/۱۳
روز هشتم چالش ۷۵ روز سختی
بچهها من جدا ناراحتم و حوصلهی نوشتن پست طولانی درمورد گزارش روزم رو ندارم. دلم گرفته و غمگینم از اینکه مردم عزیزمون و بچههای کوچیکی که نه از سیاست چیزی میفهمن و نه طرفدار هیچ حزبین باید قربانی هدفهای شوم اسرائیل شن.
مگه غیر اینه که اسرائیل حتی از آیندهی بچههای این مرز و بوم هم میترسه.
دلم میسوزه برای تک تک کسایی که تو این اتفاق عزیزانشون رو از دست دادن.
و به قول معروف دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمیآید.
کرمان تسلیت!
ایرانم باز هم تسلیت!
پ.ن: من هنوز ۱۸ سالم نشده که بتونم خون اهدا کنم اما مجروحین و مصدومان این حادثه به شدت به خون و مخصوصا خون با گروه خونی O منفی نیاز دارن. اگه میتونین حتما براشون خون بفرستین.
پ.ن۲: من همهی موارد چالش رو انجام دادم اما همونطوری که اول پست گفتم نه عکسای زیادی از امروز دارم و نه حس و حال نوشتن اون مدل پستها.