ویرگول
ورودثبت نام
آنه^^
آنه^^[تکرار غریبانه‌ی روزهای آنه سرانجام این‌گونه گذشت...]
آنه^^
آنه^^
خواندن ۶ دقیقه·۲ روز پیش

17 درس از 17 سالگی

17 درس از 17 سالگی:

1. شکست‌هات رو بپذیر و تقصیرها رو گردن بقیه ننداز.

زمانی که شکست می‌خوری بهونه نیار و بپذیر که مقصر این شکست تا حد زیادی خودت بودی. این پذیرش اولین قدم برای یادگیری و درس گرفتن از اون شکست و تلاش دوباره برای موفق شدنه. البته ممکنه چیزهایی توی این شکست موثر بوده باشن که تو کنترلی روی اون‌ها نداشتی؛ ولی آیا با وجود اون‌ها امکان موفقیت وجود نداشت؟

2. با ترس‌هات رو به رو شو و بدون که تو از ترس‌هات بزرگ‌تری.

بخش عظیمی از ترس‌های ما از ناشناخته بودن موضوعات برامون سرچشمه می‌گیرن. همون‌طور که یک کودک ممکنه از سایه‌ی خودش بترسه و حتی با دیدنش گریه کنه. دلیل ترس اون کودک اطلاع نداشتن از ماهیت سایه و نحوه‌ی تشکیل اونه. تا زمانی که نسبت به چیزی شناخت پیدا نکردیم، ازش وحشت داریم و به سمتش نمی‌ریم. در حالی که شاید اگر با اون رو به رو بشیم، متوجه بشیم که اون قدرها هم ترسناک نبوده.

3. هر نقطه ضعفی با تمرین و تکرار می‌تونه به نقطه‌ی قوتت تبدیل بشه.

نقاط ضعف ما شاید همون چیزهایی باشن که در نگاه اول ازشون ترسیدیم و تصمیم گرفتیم ازشون فرار کنیم و بپذیریم که توی اون‌ها ضعیفیم. برای مثال فیزیک همیشه درسی بود که برای من نقطه‌ی ضعف بود. چون ازش می‌ترسیدم، حفظ کردن فرمول‌ها و استفاده از اون‌ها توی مسائل برام وحشتناک بود و تصمیم گرفته بودم به شدت ازش متنفر باشم و روش وقت نذارم. امسال تصمیم گرفتم دست دوستی به سمتش دراز کنم و براش وقت بذارم و دیدم که چقدر راحت من رو بغل کرد و شد بالاترین درصدم توی آزمون‌ها.

4. عشق، حاصل درک زیباییه!

این جمله رو سال گذشته معلم ادبیاتمون در توصیف عشق گفت و اگه خوب بهش فکر کنین می‌بینین که تمام علایق آدم‌ها نسبت به هر چیز کوچیک یا بزرگی از درک زیبایی اون چیز میان. اگه برای شخصی یه سبک موسیقی جذابه که برای بقیه جالب نیست؛ به خاطر اینه که اون شخص، زیبایی موجود توی اون سبک از موسیقی رو درک کرده. اگه یک نفر از بازی‌های ویدیوگیمی لذت می‌بره، به خاطر اینه که اون بازی‌ها از نظرش زیبا بودن. این موضوع در مورد هر عشق و علاقه‌ای صدق می‌کنه. پس هیچ موقع کسی رو به خاطر علاقش نسبت به چیزی که برات جذاب نیست، سرزنش نکن؛ چون شاید اون، زیبایی‌ای رو می‌بینه که تو قادر به دیدنش نیستی.

5. به کنکور به چشم یه عذاب نگاه نکن؛ بلکه اون رو مثل پلی برای رسیدن به آرزوهات ببین.

کنکور ممکنه در نگاه اول یک سال عذاب‌آور و سخت باشه. یک سال که تو مجبوری تا حد زیادی از علایقت بزنی و بیشتر زمان بیداریت رو پشت میزت بگذرونی. این طرز تفکر باعث می‌شه یک سال واقعا فرسایشی رو طی کنی. اگه بهش به چشم یه تمرین دیسیپلین نگاه کنی؛ راحت‌تر می‌گذره. یه تمرین برای پیشرفت و شبیه به شغلی که تو یک سال زمان می‌ذاری و حقوقی که بهت پرداخت می‌شه به تک تک کارهایی که توی این یک سال انجام می‌دی بستگی داره. حقوقی که می‌تونه آیندت رو تامین کنه و موقعیت‌های شغلی بهتری رو در اختیارت بذاره.

6. تو هر کاری هم انجام بدی، همیشه مورد قضاوت قرار می‌گیری؛ پس همون کاری رو بکن که خودت دلت می‌خواد.

آدم‌ها قاضی‌های بی‌رحمی هستن که هیچ موقع به نفع تو رای نمی‌دن. مثال معروفش داستان اون پدر و پسریه که با یه اسب مسافرت می‌کردن. پسر سوار اسب می‌شه و پدر پیاده حرکت می‌کنه و همه می‌گن:« پسره چقدر بی ادبه که خودش سوار اسب شده و پدر پیرش رو مجبور کرده پیاده بیاد.» پسر پیاده می‌شه و پدر سوار اسب می‌شه:« چقدر پیرمرده بی ملاحظه هست که پسرش رو مجبور کرده پیاده بیاد و خودش راحت سوار اسب شده.» هر دو سوار می‌شن:« چقدر بی‌رحمن که هردوتاشون سوار شدن و اسبشون به زحمت داره راه می‌ره.» هر دو پیاده می‌شن:« چقدر احمقن که اسب دارن ولی پیاده راه می‌رن.» خلاصه که به قول معروف در دروازه رو می‌شه بست؛ دهن مردم رو نه!

7. هیچ چیز و هیچ کس همیشگی نیست و یه روزی قراره از دستشون بدی.

وابسته شدن به آدم‌ها یا اشیا، باعث می‌شه با از دست دادنشون خیلی اذیت شی.

8. تو موقعیت‌های سخت، تازه دوست‌های واقعیت رو می‌شناسی و بقیه به راحتی تو رو فراموش می‌کنن و کنار می‌ذارن.

همیشه می‌گن آدم‌ها رو باید توی سفر شناخت. من فکر می‌کنم شاید توی سفر هم نشه آدم‌ها رو کامل شناخت. اما توی موقعیت‌های سخت، آدم‌ها یا ازت حمایت می‌کنن و بهت کمک می‌کنن تا پیشرفت کنی و یا سعی می‌کنن فراموشت کنن تا برای رها کردن و کمک نکردن بهت عذاب وجدان نداشته باشن.

9. اگه کسی می‌خواد از زندگیت بره، رهاش کن بره و برای نگه داشتنش خودت رو کوچیک نکن.

کسی که می‌خواد بره، در هر صورت می‌ره و تو هیچ جوره نمی‌تونی به زور نگهش داری. حتی اگر بتونی برای یه مدت نگهش داری هم بعدا سخت‌تر ترکت می‌کنه و تو بیشتر آسیب می‌بینی.

10. تنهاییت رو دوست داشته باش و ازش لذت ببر.

توی بعضی از بازه‌های زمانی، تو مجبوری تنها باشی و باید یاد بگیری تا از تنها بودن با خودت لذت ببری. این موضوع اگر برونگرا باشی سخت‌تر و مهم‌تره.

11. از کسی متنفر نباش. تنفر بیشتر از همه ساز خودت رو ناکوک می‌کنه.

تنفر باعث می‌شه از بخش‌هایی از زندگیت غافل بمونی و از اون‌ها دوری کنی؛ صرفا چون یادآور اون موضوع یا اون شخصیه که ازش متنفری. این موضوع فقط و فقط به خودت آسیب می‌زنه.

12. این طبیعیه که احساساتی بشی. احساساتت رو بشناس و یاد بگیر چطور باهاشون زندگی کنی.

احساسات طبیعی و لازمن. نحوه‌ی دست و پنجه نرم کردن آدم‌ها با احساسات مثبت یا منفی، تفاوت‌های رفتاری اون‌ها رو ایجاد می‌کنه. اینکه زمان شادی یا خشم چجوری رفتار می‌کنی، واقعا مهمه. پس یاد بگیر با هر احساسی چجوری باید رفتار کنی.

13. اگه کاری از دستت برمیاد که دیگران رو خوشحال کنی یا بهشون کمک کنی؛ انجامش بده.

گاهی حال آدم‌ها رو می‌شه فقط با یه لبخند بهتر کرد یا گاهی فقط با گوش دادن به حرفای آدم‌ها می‌تونی آرومشون کنی. چه مادی و چه معنوی، اگر کاری از دستت برمیاد از دیگران دریغش نکن.

14. خودت رو ببخش. تو هیچ کس رو جز خودت نداری و اگه خودت هم خودت رو تنها بذاری؛ دیگه هیچ کس نیست که دستت رو بگیره و نجاتت بده.

خودت رو دوست داشته باش و تحت هر شرایطی بهش کمک کن. اشتباهاتت رو بپذیر و ازشون درس بگیر و در نهایت خودت رو بابت اون‌ها ببخش.

15. هیچ وقت به هیچ چیز و هیچ کس تو زندگیت به جز خودت تکیه نکن.

خیلی از آدم‌ها اگه به منافعشون کمک نکنی، به سرعت تو رو کنار می‌ذارن. فقط تا جایی همراهتن که به نفعشونه. به هر کس و ناکسی تکیه نکن؛ چون توی بدترین شرایط تو رو رها می‌کنن و تو بدون هیچ تکیه گاهی می‌مونی و زمین می‌خوری.

16. بزرگ‌ترین آفت، قیاسه. خودت رو فقط و فقط با خودت مقایسه کن.

هیچ کس شرایط تو رو تجربه نمی‌کنه. هیچ دو آدمی از تمامی جوانب در شرایط یکسانی نیستند. وقتی هیچ دو آدمی شرایط مشابهی ندارن؛ نتیجشون رو نباید با هم مقایسه کرد. باطن زندگی خودت رو با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکن. تو فقط ظواهر رو می‌بینی و لایه‌های پنهان افراد را نمی‌بینی.

17. مهم‌ترین چیز توی زندگی تعادله. تعادل بین زمانی که برای خودت، سلامت روانت، معنویتت، جامعه و دوستات و... می‌ذاری و سلامت روانت از همه چیز مهم‌تره.

برقراری این تعادل سخته؛ اما لازمه. توی هر برهه‌ی زمانی، ممکنه یکی از بخش‌های زندگیت برات توی اولویت باشه و بیشتر زمانت رو به اون بخش اختصاص بدی. این موضوع نباید باعث بشه که از بخش‌های دیگه‌ی زندگیت غافل بشی.

تجربهتوسعه فردیتولدیادگیری
۹
۱۰
آنه^^
آنه^^
[تکرار غریبانه‌ی روزهای آنه سرانجام این‌گونه گذشت...]
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید