ژوبین‌دار
ژوبین‌دار
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

یه وقتایی عوض می‌شم یا عوضی

درست زمانی که برنامه‌ریزی می‌کنم یا یه تصمیم جدی می‌گیرم که همه‌ی کارام رو درست انجام بدم، یهو به خودم میام می‌بینم:

  • خواهرزاده کوچولوام رو نا امید کردم و تو درست کردن لگوهاش که بعضیاش چند ساعت طول می‌کشه، مثل قبلا کمکش نکردم.
  • ممکنه یکی از همکارام از دستم ناراحت شده باشه، بخاطر اینکه کاری که به من سپرده شده بود باعث مشخص شدن اشتباهاتی (باگ) که اون مرتکب شده بود می‌شه.
  • ممکنه یکی دیگه از همکارام از دستم دلخور بشه، چراکه دیگه مثل قبل صبر نمی‌کنم تا کارای اونم تموم بشه و با هم محل‌کار رو ترک کنیم.
  • یا حتی احساس ناخوشایند رئیسم که سر ساعت میام شرکت و سر ساعت شرکت رو ترک می‌کنم و مثل قبل بیشتر نمی‌مونم.

کاش همه‌تون بدونید این تغییر دلیلی جز، در جستجوی آرامش بودنم نداره. من می‌خوام به آرامش برسم و آرامش رو به آدم‌های دیگه تا می‌تونم هدیه بدم.

کاش خودتون درکم کنید. چراکه این موضوع با هیچ زبانی قابل بیان نیست. :)

یکی که اینقدر می‌خنده، که کسی جدی‌ش نمی‌گیره. هیچ رازی رو پنهون نکرده. و از این نظر آدم جذابی نیست. و اینقدر درون‌گرا بود که الان بیش از حد برون‌گرا شده.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید