✍ علیرضا جعفرزاده | ? دانشجوی کارشناسی مهندسی شیمی علم و صنعت | ? پرونده ورودی های جدید
? این دو رویکرد فشار امنیتی و اقتصادی به دانشجویان تلاش میکند تا حضور دانشجو در دانشگاه را هرچه بیشتر موقتی کند و جایگاه دانشگاه را از محلی برای عمومی کردن علم و پیوندساز جامعه و روشنفکران، تبدیل کند به بنگاهی اقتصادی که موفقیت آن را بتوان با میزان سودآوری و استقلال از بودجهی عمومی اندازه گرفت.
برای شمایی که علموصنعت قبول شدهاید بسته به اینکه از چهکسی بپرسید و یا کدام منبع آنلاین را در نتایج جستجوی گوگل باز کنید، آن را «یکی از ۵ دانشگاه برتر کشور» یا «دانشگاه احمدینژاد» و یا اگر هم به صفحهی ویکیپدیای دانشگاه مراجعه کنید آن را حتی قدیمیتر از دانشگاه تهران خواهید یافت!!
اما علموصنعت به تنهایی هیچکدام از تعاریف بالا نیست؛ یعنی نه به اندازهای که شاید فکر بکنید همهی ارکان دانشگاه در جهت تولید علم قرار گرفتهاند و نه همهی اساتید آن در مرزهای دانش پژوهش میکنند. به همین شکل علموصنعت ۹۸ نیز تماما مشابه دانشگاه سالهای سیاه ۸۴-۹۲ - به ریاست جبلعاملی - نیست، هرچند که یادگارهایی از ساختار و افراد را به ارث برده است. مشخصا دیگر خبری از لغو ثبتنام دانشجویان به دلیل شرکت نکردن در جلسات توجیهی حجاب دانشکدهی عمران و یا گشت ارشاد در سطح دانشگاه نیست هرچند که هنوز معاون فرهنگی همان دانشکده به عنوان معاون فرهنگی دانشگاه مشغول است و هنوز هم به طرز مضحکی درهای ورودی دانشگاه بر مبنای جنسیت تفکیک شدهاند و در کانون موسیقی دانشگاه از زمان بسته شدن دیگر باز نشده است تا مبادا دانشجویان احساس کنند که سلطهی اقتدارگرایان بر علموصنعت پایان یافته است.
هدف اما از ذکر این نکات مرعوب کردن شما از فضای دانشگاه نیست بلکه نشاندادن نیاز مبرمی است که علموصنعت به کنش جمعی دانشجویان دارد. تلاش دارم بگویم که دانشگاه بیش از هرچیز متعلق به دانشجویان است. شاید در نگاه اول این جمله به نظرتان بدیهی جلوه کند اما به شما اطمینان میدهم که مسئولان دانشگاه نه تنها به این جمله معتقد نیستند بلکه تمام هم و غمشان نیز اینست که دانشجو هر چه کمتر در محیط دانشگاه بماند و هرچه کمتر با ساختارها و نهادهای دانشگاه درگیر شود.
سالی که گذشت یکی از سختترین سالها برای دانشگاهها بود درحالی که وزارت علوم دولت روحانی نیز کاری جز نظارهکردن و گاهی همراهی با فشار نیروهای امنیتی به دانشجویان از پیش نبرد. علموصنعت نیز از این قاعده مستثنا نبود؛ سال گذشته بسیاری از برنامههای انجمن اسلامی آرمان از جمله برنامهی ۱۶ آذر، روز دانشجو، به دستور هیات نظارت لغو شدند. نشریاتی از جمله تغییر، تضاد، انکار و … به بهانههای واهی مثلا چاپ یک عکس سیاه و سفید از ویدا موحد توقیف و یا با محرومیت مدیرمسئول مواجه شدند. انتخابات شورای صنفی نیز با رد صلاحیتهای گسترده از سوی معاونت دانشجویی همراه شد تا شورای صنفی نیز انتخاباتی که با این رد صلاحیتها عملا معنایی ندارد را برگزار نکند و به ترم جدید موکول کند.
علاوه بر فشارهای نهادهای ناظر در دانشگاه بر فعالین دانشجویی، دانشگاه تصمیم گرفت تا با کاهش سنوات رایگان دانشجویان به ۸ ترم، هرچه بیشتر حضور آنها در دانشگاه را متمرکز در کلاسهای درس بکند و فرصت فعالیتهای غیر درسی را از آنان سلب کند که با مقاومت دانشجویان فعلا به ۹ ترم افزایش یافته است.
این دو رویکرد فشار امنیتی و اقتصادی به دانشجویان تلاش میکند تا حضور دانشجو در دانشگاه را هرچه بیشتر موقتی کند و جایگاه دانشگاه را از محلی برای عمومی کردن علم و پیوندساز جامعه و روشنفکران، تبدیل کند به بنگاهی اقتصادی که موفقیت آن را بتوان با میزان سودآوری و استقلال از بودجهی عمومی اندازه گرفت.
باز هم مایلم تاکید کنم هدف این نوشتار روشن کردن تصویر کلی حال حاضر علموصنعت است. تصویری که آیینهی تمامنمای آن نقل قولی است که سال گذشته از یکی از مامورین حراست در غرفهی انجمن آرمان شنیدم «ببینید شما نهایتا ۴ سال اینجایید ولی من قرار است بعدا هم اینجا باشم پس برای ما دردسر درست نکنید».
اما اگر امکان بهبودی در فضای دانشگاه وجود داشته باشد اتفاقا در گروی همین به اصطلاح «دردسر سازی» برای مسئولین دانشگاه و بالابردن هزینهی اتخاذ تصمیمهایی است که علیه زیست دانشجویی گرفته میشود.
مشخص است که همان گزارهی بدیهی چگونه در فضای ذهنی مسئولان دانشگاه غیرقابل هضم است. اما این واقعیت را تغییر نخواهد داد که دانشگاه نه متعلق به اعضای هیات علمی است و نه کارمندان دانشگاه که عمیقترین پیوند آنها با این محیط شاید تخفیف استخر دانشگاه باشد. پس از دردسر ساختن برای آنها نهراسید چرا که همیشه راهحل آنها مشکلات ماست.
? برای دسترسی به فایل تمامی مطالب این پرونده، می توانید به اینجا بروید.