آسایش آسوده:)
آسایش آسوده:)
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

با من دوست میشی؟ من ۱۷

سلام به مجازی ترین حقیقی های دنیا
نمیدونم مخاطب این نوشته هام چه آدم هایی هستن و با چه اشتباهی و چه دکمه ی اشتباه تری شاید این نوشته رو بخونن و چه قضاوت هایی کنند اما مینویسم و مینویسم تا نوک قلمم بگه کافیه ...
هر کسی یه سری جمله از بچگی ش تو وجودش نهادینه میشه منم شبیه بقیه آدم ها یه جمله باهام مونده ‌.‌.‌.
اسم من الهامه، اسم تو چیه ، میای باهم دوست بشیم ؟!...(و دیش درین دین دی دین ماشالله)



رکود گفتن این جمله تو بچگی (تا همین دو سال پیش) میرسه به زمان هایی که من وارد مدرسه ی جدید میشدم یا قرار بود به خاطر فلان مسابقه توی فلان مدرسه برم(از دو سال کوچیک تر تا سه سال بزرگ تر + دوست دوست شون ) ‌..
یه بار در ۳ ساعت ۲۰ تا دوست جدید پیدا کردم و با ۱۵ تا شون در حد صمیمی ترین دوستم خوش و بش کردم و تقریبا دوستی م با ۷ تا شون به شماره دادن و گرفتن ختم شد?(مسابقه هم باختم ???)

من به طور عجیبی فرق رفیق و دوست رو نمیفهمم و با هر کسی که نهایتا ۵ دقیقه حس صمیمی ت قلبی رد و بدل کنم دیگه دوست و رفیق به حساب میاد .
اگه اسم دوستا ی ویرگولی م رو بگم تقریبا میشه همه ی۱۰۹ نفری که دنبال میکنم اون قدر درباره شون گفتم و گفتم به دوست های صمیمی م که مثلا فکر میکنن من شیما صداقت رو دیدم
با آقای سبحانی دوست شدم و خودش از سیس هاش برام گفته(که یکی ش سیس مخالفتِ ) یکی از صمیمی ترین دوستام دکترای کشاورزی داره و اسم ش آذرخش ِ ، پسر آقای دست انداز رو دیدم در بچگی و فرشتگی هاشون ، آرش طاهر یکی از دوستام هست در رادیودال و دوستا ی اون که دیگه دوستا ی خودم??
پسر خاله ام مثلا اسمش علی هست و الان سربازی ??
جادی دوست بابامه ??
اینا گوشه هایی از دوستی هام بود که من اونا رو دوست صمیمی میدونم ?
حالا که تا اینجا رفتم حیفه انگار زود وارد ِ دوست های حقیقی م بشم و جمع کنم نوشته رو ... پس ?دیگه همه رو
در یه پست دیگه مفصل توضیح میدم:)
-همراه با لینک -
اینقدر تعریف کردم از ویرگول که دوستم رویا همه تون رو تقریبا می شناسه
و اما سه بعدی ترین دوست های در حال حاضرم*

دیگه خلاصه ببخشید منم نمیدونستم ثبت میشه عکس
دیگه خلاصه ببخشید منم نمیدونستم ثبت میشه عکس


تو خیلی خوبی
تو خیلی خوبی


و تو بهتر  ??
و تو بهتر ??



پاییزقشنگ خواجو
پاییزقشنگ خواجو

....و اما سوال مسابقه ،
بهترین دوست تون کیه !؟
با اجازه از همه ی دوستان ِ پشت و جلوی صحنه ؛ خودتون و خانواده تون و خدا تون..??
واقعیت اینه که همه ی سختی ها رو با حس درون ت و ایمان و خدای وجودت
حل میکنی و لبخند میزنی و بازم برای سخت ترین لحظه های زندگی ات آماده میشی، دقت کردین تا حالا تنها نیستید انگار خدا یه سری خدای کوچولو آفریده که صدای درون مون و فکر هامون رو با بلند گو پشت ِ دندون های به هم چفت، شده بازگو کنه(شاید عقل)

پی نوشت ) بهترین دوست تلفنی م که یازدهمین سال دوستی م باهاش هست) فاطیما: ممنونم که بازم باهام دوستی و دوست بمون :)

پ ن : ساعت ۲ و ۴۵ دقیقه بامداد که یه روزه شدم تو این دنیا دوباره :)





http://vrgl.ir/VyCiP
حال خوبتو با من تقسیم کنمسابقه دست اندازاون بهترین دوست منه
ویرگول رو دفترچه یادداشتی برای ثبت هیجاناتش میدونه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید