_ دارد می نویسد!
+کجا؟
+ من که چیزی نمی بینم؟!
_ سریع ! اما زیرکانه ، نوشته هایشان با مفهوم پوتین و
لباس خاکی اشنایی دارد .
+چه میگویی برای خودت؟ کتاب های علمی تخیلی زیادی می خوانی؟!
_ نمی بینی جوهری که از دلشان روان شده الارغم سفید بودن روی برگ امتحان الهی و روی دشمن را سیاه کرده؟
_ نمی بینی یا نمی خوایی ببینی؟
قلم هایی که بر جوهر دل این اقیانوس دلان خورده است هنوز هم توان نوشتن صدها کتاب را دارد!
_ این قلم را میبینی؟
+ بله، به فوتی بنده؟
_ این قلم، انقدر ها هم که تو فکر میکنی حقیر نیست برای
بالا بردن نام کشور نمیدانی که جگرش از زخم زبان های کسانی که دم از وطن پرستی میزنند و سنگر های خالی را خالی تر کرده اند مسلسل وار سوراخ سوراخ است.
_ اما، دوستانی که با اسم کشورِ این قلم و صحبت، کشور گشایی کرده اند نمی دانند که اتش توپخانه های این قلم
پیاده کننده فرهنگ کسی است که سال ۶١ هجری با ٧٠ و اندی
جلوی هزاران هنگ و گردان ایستاد
_قلم های بیگانه با اسم صلح و حقوق بشر گلنگدن m16 و m4 هایشان هنوز هم بوی خون مظلومانی را می دهد که جرمشان فقط و فقط حُب علی داشتن است
_ناگفتههایم را با ناگفته ای دیگر به اتمام می رسانم
ارتشی پوشیده از کت و شلوار روی لباس های نظامی
قلم ها، اسلحه ای دارد که با یکبار چکاندن ماشه هزاران نفر را شهید می کند.
? علی صدور
ASDR_STUDIO