ویرگول
ورودثبت نام
Ashin
Ashin
خواندن ۱۴ دقیقه·۸ ماه پیش

نگاهی به داستان اسپایدرمن 1(براساسِ نگاه دریانوردانه-کشاورز)

قبل از این داستان حتماً متنِ قبلی که نوشتم رو بخونید وگرنه چیزی نیست جز مکتوب کردن بخشی از یه فیلم.

داستان این فیلم در اصل از کمیک بوک هایِ قرن بیستمِ آمریکا میاد. کمیک بوک ها در این دوران ها بشدت محبوب میشن که در اصل داستان تصویری هستن و مجلاتی با تصاویرِ طراحی شده هستند که در طی این تصاویر طراحی شده داستانی روایت میشه و در اصل دیالوگها در آن نوشته میشود.کمیک بوکهایِ زیادی در آمریکا تولید شده و بسیاری از این داستان هایِ مصور مایه تبدیل به فیلم و سریال و انیمیشن و انیمیشن سریالی شدن و آنقدر طرفدار داشتن که حتی نمونه ژاپنی هم برایِ آن ساخته شد یعنی مانگا و البته از رویِ آن انیمه هم ساخته شد. داستان اسپایدرمن برایِ سری کمیک بوکهایی هست که در قرن بیستم توسطِ استنلی و استیون دیتکو از اساتید بزرگِ کمیک بوک طراحی شدند.

داستانِ ما در موردِ یه خر خون به نام پیتر پارکره که پدر و مادرش رو از دست داده و یتیم شده و توسطِ عمو و زن عمویِ خودش بن و مری بزرگ میشه و البته پدر و مادرش در اصل دانشمند بودن و در شرکتِ آزکورپ کار میکردن که برایِ «نورمن آزبورن» بوده و در اصل نورمن آزبورن خودشم یه دانشمند بوده و دوستِ پدر پیتر بوده و پدر و مادرِ پیتر در کمیک های داستان که البته در وسط های داستان هست میگه که آنها در اصل توسطِ شرکتِ آزکورپ و نورمن آزبورن کشته شدن. و نورمن یه پسر داره که در اصل مریضی داره البته تو فیلم های سم ریمی که سگانه مرد عنکبوتی رو ساخت این موضوع رو حذف میکنه و داستان اصلی رو تغییر میده. نورمن یه پسر به نام هری داره که از بچگی دوستِ پیتره و انگار که نورمن آزبورن یجورایی از پیتر از بچگیش حمایت میکرده که شاید اشاره ای به ارتباطِ پدر پیتر با خودش داره و شاید عذابِ وجدانی که از مرگِ دوستش داشته اونو واداشته به اینکه هوایِ پسرِ دوستش رو داشته باشه. فیلم اول سم ریمی در سال 2002 میاد به بازار و خلاصه میترکونه.

داستان ما اینطوری از زبانِ پیترپارکر شروع میشه که

«مطمئنی میخوای بدونی من کی هستم؟داستان زندگیِ من برایِ افراد مرضِ قلبی مفید نیست،اگر کسی گفت که یه قصه کوچکِ شاد بوده و من یه آدمِ معمولی بودم که مسئولیت پذیری نداشتم دروغ گفته و بزار بهت بگم که این داستان شبیه هر قصه ای که ارزشِ تعریف کردن داره در موردِ یه دختره!!!!!!!!!!!!!!!!! دخترِ همسایمون مری جین. کسی که من حتی قبل از اینکه از دخترا خوشم بیاد دوستش داشتم، دوست داشتم بگم من اونی بودم که کنارش بودم ولی اینطوری نیستم»

نیازی به گفتن نداره که اشاره به آرزویِ پیتر داره که اون موقعِ آدم ضعیفی بود.(البته خودمونیم مری دومین زنی بود که پیتر پارکر دوستش داشت و در اصل اولین دختری که دوستش داشت گوئن بود که خب داستان کمیک ها رو تو فیلم عوضش کردن)

خلاصه که اینا نوجوون دبیرستان هستن(سالِ آخری) و بعد در موردِ این میگه که پیتر پارکر و هری آزبورن دوستِ هم دیگه بودن و این که هری از یه خونواده پولداره که یه شرکتِ داروسازی داره که بازم اشاره داره به جامعه دریانوردهایِ نیویورکی که در این داستان به تصویر کشیده شده. جامعه ای که در گاتهام که بتمن درش هست به تصویر کشیده شده.

خلاصه داستان اینه که هری آدم درس خونی نیست و از هر مدرسه خصوصی که تا حالا پدرش فرستادش اخراجش کردن. پدرش یه دانشمند و یه آدمِ پولداره ولی انگار خودِ هری آزبورن از اینکه یه بچه پولدار حسِ رضایت نداره با اینکه هرکی جاش بود خوشش میومد(از جمله من:))

در ملاقاتِ نورمن آزبورن و هری آزبورن و پیتر یجوری برخورد میکنن که انگار اینا همدیگر رو میشناسن که اشاره اش به رابطه طولانی مدتیه که از والدینِ انها شروع میشه و تازگی نداشته.

اینا میرن اردوی علمی شرکتِ آزکورپ که در اونجا در موردِ عنکبوت ها دارن تحقیق میکنن و اینکه اینجاست که یه عنکبوتِ جهش یافته میاد پیتر پارکر رو نیش میزنه و اینجاست که میبینیم که اون تبدیل میشه به مردِ عنکبوتی و از حالتِ ضعف و بی قدرتی درمیاد و قدرت بسیار زیاد و توانایی هایِ زیادی پیدا میکنه. در این حال نورمن آزبورن داره رویِ سلاح هایی که برایِ ارتش آمریکا ساخته کار میکنه و خلاصه ژنرالِ ارتش بهشون میگن که خلاصه وقتِ مارو تلف کردی و چیزی به ما ندادی هیئت مدیره شرکت هم از این موضوع عصبانی هستن و میگن که ژنرال دنبالِ یه شرکتِ دیگه هستن و تا دو هفته دیگه اگر چیزی تحویل دادی دادی ندادی قرارداد. نورمن بشدت از این موضوع عصبانی میشه.

در این طرفِ داستان ما بن پارکر و مری پارکر رو داریم عمو و زن عموی پیتر پارکر و بن پارکر از این حرف میزنه که بعد از 35 سال از شرکت اخراجش کردن. و شرکت ها دارن کارگرها رو اخراج میکنن و سودشونو میبرن بالا(اشاره به ذهنیتِ دریانوردانه که با مثالِ جوکر و بتمن توضیحش دادم) و باز اشاره ای داره به معضلاتی که در کشورِ آمریکا وجود داره که به راحتی کارگر رو اخراج میکنن به راحتی نیرو رو میتونن اخراج کنن سر بحران هایِ اقتصادی و در اصل برای انقلابِ تکنولوژیکی این جوامع هست و در یه سکانس که بن پارکر دنبالِ کار تو روزنامه میگرده بهش اشاره میکنه که

کامپیوتر،فروشنده کامپیوتر؛ مهندسِ کامپیوتر،تحلیلگر کامپیوتر. من 68 سالمه و سنِ من برای کامپیوتر خیلی زیاده و ضمناً من یه خانواده دارم که باید اونو تامینش کنم.

در موردِ توضیح زمینه جوکر گفتم که جوکر تو جایی زندگی میکنه که اونو منقرض شده و پوسیده در نظر میگیرن که دوره اونها به سر رسیده و که برایِ این جامعه تکنولوژیک بدرد نمیخوره؟ بعد پیتر پارکر از راه میرسه که حالش خوش نیست و میره بخوابه. در اون طرف نورمن آزبورن میخواد اون آزمایش رو که سرش اون روز دعوا داشت رو انجام بده رویِ خودش تا که بتونه که شرکتش رو نجات بده و رفیقش که اونم یه پژوهشگره ازش میخواد که اینکارو نکنه ولی نورمن گوشش بدهکار نیست و کارِ خودشو میکنه و اونو رویِ خودش آزمایش میکنه و بعد بشدت قوی میشه(این همون چیزیه که دقیقا پیتر پاکر هم براش اتفاق میوفته). بعد که پیتر پارکر بلند میشه از خواب کلاً عوض شده و قوی شده و نیازی حتی به عینک هم نداره و تو مدرسه دعواش میشه میزنه یارو رو شل و پل میکنه و بقیه دبیرستانشون بُهت زده شدن که این چی شده که اینجوری شده. بعد خلاصه میره بیرون از در و دیوار بالا میره و تار میزنه و یاد میگیره چیکار کنه.(نکته داستانی نداره بگم). بعد این پیتر سعی میکنه از طریقِ اینکه پول دربیاره بره ماشین بخره که مری رو تحتِ تاثیر قرار بده چون میدونه اون از پول و تجملات خوشش میاد

خلاصه اون یه مسابقه پیدا میکنه که 3000 دلار بهش میدن برای سه دقیقه مبارزه که در اصل یجورایی خودکشی محسوب میشه. بعد میشینه برایِ خودش خودش لباس هم طراحی میکنه!!!!!!!!!(این مسئولین ایرانی باید تولید داخل و خودکفایی رو از ایشون یادبگیرن)

بعد بن پارکر باهاش میاد حرف بزنه و بهش میگه

تو خیلی وقته باهات حرف نزدیم و تو عوض شدی و کارای عجیب و غریب میکنی و کارای روزمره خودتو انجام نمیدی و بعد شروع کردی به دعوا کردن تویِ مدرسه و خلاصه حرفش اینه که تو داری عوض میشی و میدونیم و تو سنت بودیم(منظورش نوجوونی به جوونیه)
تو همین سالهاست که یه مرد عوض میشه و تبدیل میشه به مردی که تا آخر عمر باید همونطوری بمونه،مراقب باش به چی تبدیل میشی

و بعد مشهورترین جمله اش که به پیتر پارکر میگه

قدرت زیاد مسئولیتِ زیاد به همراه داره

خلاصه میره دعوا و بعد برنده میشه اما بهش پولش رو نمیدن و بعدش میره ردِ کارش و بعدش یه دزد میاد داخل و پولایِ یارو رو میزنه و بعد پیتر سرِ همین لج بازیش میزاره دزده فرار کنه و بعد همون دزده بن پارکر رو میکشه و ماشینشو میدزده و پیتر پارکر وقتی بالای سر بن در حالِ احتضار میره متوجه خطایِ خودش میشه و بعد میوفته دنبال دزده و بعد باعثِ مرگش میشه و اون میمیره و خلاصه بشدت از این رخداد ناراحت میشه و تصمیم میگیره بزنه خار و مادر خلافکارایِ شهر رو داغون کنه.(درموردِ بروس وِین(بتمن) و مرگِ پدر و مادرش توسطِ یه دزد گفتم،پیتر پارکر هم مشابه همین براش اتفاق میوفته).

در این حال نورمن آزبورن میره میزنه دخل اون ژنراله رو درمیاره و شرکت رقیبش رو هم به درک میفرسته.. البته خودمونیم اون تبدیل به گوبلین میشه و گوبلین در اصل اینکارو میکنه و اون الان انگار دو شخصیت داره.

خب خلاصه پیتر پارکر فارغ التحصیل میشه ولی هنوز خودشو بابتِ مرگِ عموش مقصر میدونه و به زن عمو می(مری یا می) میگه که

اون آخرین باری که با من حرف زد میخواست چیزِ مهمی به من بگه ولی من روشو زمین انداختم

خلاصه که پیتر پارکر تبدیل میشه به ناجی مردم از دستِ خلافکارا(ناجی جامعه دریانوردا از دستِ مردمِ مهاجر کشاورز-همون چیزی که قسمتِ قبل در موردش گفتم)

بعد یه مدت متوجه میشه عه مری از هری خوشش میاد(عشق مثلثی ول کن معامله داستانا نیست) و بعد نورمن آزبورن ازش میخواد بدونه این کیه ولی پیتر چیزی نمیگه و هری هم بهش پیشنهادِ کار میده(رشوه) ولی اون قبول نمیکنه و بعدش میره برای روزنامه که درخواست عکس مردِ عنکبوتی رو داره عکس بگیره و پول دربیاره. در این حال هیئت مدیره شرکت ازکورپ به نورمن آزبورن که سازنده اونه میگن که شرکتِ خودشو دارن میفروشن و تو هم استعفا بده برو(این تو آمریکا یه چیزه واقعیه و اگر شرکت سود نداشته باشه هیئت مدیره میتونن از صاحبش بگیرنش و بدنش به یکی دیگه نمونه اش استیو جابزه)

خلاصه توی یه جشن نمیدونم چی چی توی شهر گرین گوبلین حمله میکنه به هیئت مدیره و میزنه میکششون و بعد پیتر پارکر هم میره اونجا بزن بهادر بازی درمیاره و خلاصه با کلی ژانگولر بازی گوبلین رو فراری میده و مری رو نجات میده(قصدش از اول همین بود) و بعد نجاتش میده میبرش یه جای امن(فکر کنم انقد ازش میم ساختن همتون دیدیدش)(و بعد خلاصه اونجا پیتر متوجه میشه ای داد داشم هم مری رو دوست داره و من عشق مثلثی دوست ندارم-آخرش سر این میوفتن به جونِ هم) و در این بین نورمن آزبورن متوجه شخصیتِ دوگانه خودش میشه و تو آینه باخودش حرف میزنه(مسخره اس نه) و بعد میگه من همون تو هستم و میخوام با این قدرتی که بدست اوردی به آرزوهایی که داری برسی و دشمنانت رو از سر راهت بردارم و الانم باید اسپایدرمن رو از سرِ راه برداریم. اما فعلاً بیا بریم یه کاری کنیم که اون به ما بپیونده. خب اینهمه داستان گفتم برم یه مقدار با بتمن مقایسه اش کنم.

مردِ عنکبوتی با این که مثل وین ثروتمند نیست ولی بسیار مصمم به تصویر کشیده میشود یک قهرمان که در دردهای زیادی گرفتار میشود و با اینکه بسیاری را توانست نجات بدهد ولی نتوانست کاری برای گوئن و بن پارکر(عموش) انجام بدهد و باعث مرگ آنها شد.

البته در سه قسمتی که سم ریمی ساخت که قرار بود 5 تا فیلم باشه ما با مری طرف هستیم نه گوئن ولی اصل داستان که استن لی در کمیک های خودش داشت اینه که بعد از مرگِ گوئن مردِ عنکبوتی با مری آشنا میشه که سم ریمی اون را نادیده میگیره و مری را وارد میکنه. این داستان هم در جامعه گاتهامِ بتمن رخ میدهد. با همان شرایط اما با این فرق که خفاشان با هم درگیر میشوند و پیتر خود یک خفاش است که خودش تنهایی کار میکنه دقیقاً مثل بتمن و میخواهد تنهایی در برابر مشکلات و همه بایستد و .. پارکر نماد یک نسل جدید از خفاشان گاتهام هست که خودشان دست به کار میشوند. اما در این حال دکتر اختاپوس و نورمن آزبورن و هری آزبورن که خودشان را میتوان در دسته خفاشان دیگر قرار داد با او درگیر میشوند و او سعی میکند مردم بیگناه را از شرِ آنها را نجات بدهد(اگر متنِ قبلیِ منو نخونید نمیفهمید اینایی که گفتم یعنی چی)

خلاصه که گوبلین میوفته دنبال اسپایدرمن و بعد میره سراغ مدیرِ روزنامه ای که پیتر براش عکس میگیره که ببینه کی ازش عکس میندازه که جیمسون میگه نمیدونه و بعد که میخواد بکشش اسپایدرمن سرمیرسه(همونجا بود) و ولی گوبلین بیهوشش میکنه و بعد میبرش بالا ساختمون و بیدار میشه میشینن باهم حرف میزنن.

گوبلین:تو موجودِ شگفت انگیزی هستی اسپایدرمن،من و تو خیلی باهم فرق نداریم.
اسپایدرمن:من مثل تو نیستم و تو آدمکشی
گوبلین:هرکی ویژگیهایِ خودشو داره.من راهمو انتخاب کردم تو قهرمان بودنو انتخاب کردی.مردمِ این شهر اول فکر کردن تو سرگرم کننده ای اما چیزی که اونا بیشتر از یه قهرمان دوست دارن اینه که ببینن یه قهرمان شکست میخوره و سقوطِ یه قهرمان رو ببینن اینکه در حالِ تلاش بمیره(اشاره ی به کاری که هیئت مدیره و ژنرال با آزبورن میخواستن بکنن).به رغمِ همه کارایی که براشون انجام دادی درنهایت ازت متنفر میشن. پس چه فایده داره؟
اسپایدرمن:چون این درسته
گوبلین:این حقیقتِ واقعیه؛هشت میلیون آدم تو این شهرن و این گله و توده فقط برایِ این زندگی میکنن که معدود افرادِ برجسته رو رویِ شونه هاش بالا ببره. من و تو. ما استثنایی هستیم و من به راحتی میتونم مثل یه سوسک تو رو لهت کنم ولی بهت پیشنهاد میدم که بهم ملحق بشی. تصور کن که چه کارایی میتونیم باهم انجام بدیم و میتونیم چی خلق کنیم و یا نابود کنیم یا اینکه باعثِ مرگ بیشمار انسان بیگناه باشیم و هی بگیریم و بگیریم تا وقتی که هردویِ ما از بین بریم. تو اینو میخوای؟درباره اش فکر کن قهرمان

و همین اتفاقی که گوبلین بهش گفته بود میوفته و با اون همه کاری که اون برای اون مردم کرده بود ولی ازش میترسن و ازش نفرت پیدا میکنن. ولی با این حال پیتر پیشنهاد آزبورن رو قبول نمیکنه و تویِ درگیری باهاش زخمی میشه و بعدش که تو آپارتمانِ هری هستن آزبورن از رویِ زخمش متوجه میشه که پیتر همون اسپایدرمنه.

خلاصه داستان که گوبلین میره زن عموی پیتر رو اول آزار میده و بعد اونجاست که پیتر متوجه میشه این گوبلین متوجه هویتش شده و خلاصه هری تازه شستش خبردار میشه ک ای داد پیتر سالهاست که مری رو دوست داره و خلاصه شکستِ عشقی میخوره و به باباش نورمن میگه و گوبلین متوجه میشه که پیتر به مری علاقه داره و تازه مری رو هم دزدیده و یه ترن هوایی رو هم خراب کرده معلق کرده تو آسمون و از پیتر میخواد که بینِ این دو یکی رو انتخاب کنه و بهش میگه

بخاطرِ همینه که فقط احمق ها قهرمانند چون هیچوقت نمیفهمی که یه جنونی میاد سراغت وقتی باید تصمیمای ناراحت کننده بگیری که بذاری دختری که دوستش داری بمیره و یا اون بچه ها زجرکش بشن.انتخاب کن اسپایدرمن و ببین یه قهرمان چطور مزدشو میگیره و خودمون انتخاب میکنیم کی باشیم و حالا انتخاب کن.

دقیقا این سکانس منو یاد اون حرفای جوکر به بتمن تو شوالیه تاریکی انداخت و کاری که جوکر مشابهش رو کرد با دختری که بروس وین دوست داره و مردمی که باید بتمن نجاتشون میداد. خب اسپایدرمن میره اول مری رو نجات میده درست برعکس بتمن که میره مردم رو نجات بده و باعثِ مرگِ زنی که دوستش داره میشه!!!!! و بعدش مردم رو هم نجات میده

گوبلین میگیرش بعد میبرش خرابه باهم درگیر میشن و گوبلین میگه

الان مری رو نجات دادی ولی من میرم آروم آروم میکشمش و خلاصه باهم چن عصبانیم کردی و حالا زمان سختی با مری دارم(یعنی میخوام زجرکشش کنم)

بعدش پیتر بشدت رگ گردنش باد میکنه و غیرتی میشه خلاصه گوبلین رو شکست میده و بعدش در آخر پیتر متوجه میشه یا خدا این نورمن آزبورنه و نورمن آزبورن ادا درمیاره که بهم کمک کن و منو گرفته ولی در عینِ حال داشت سفینه اش(نمیدونم بهش چی میگن من میگم سفینه بیشتر اسکیته) رو آماده میکرد برای اینکه پیتر رو بکشه ولی پیتر میفهمه و بعدش اسکیته با تیغه اش میره تو خودِ نورمن و نورمن به پیتر میگه در این مورد چیزی به هری نگو و بعد میمیره و جنازه اش رو برمیداره میبره خونه اش و هری اسپایدرمن رو کنار جنازه پدرش میبینه و بعد پیتر در میره. خلاصه دشمنی هری با اسپایدرمن از همینجا شروع میشه. و هری تو مراسمِ دفن پدرش به پیتر میگه به روحِ پدرم قسم اسپایدرمن تاوانشو میده.

داستان اینجا تموم میشه.

بسیار المانهایی که داشته در بتمن هم هست چون دقیقاً داره جامعه دریانوردها و مبارزه اش با مردم کشاورز رو نشون میده به این صورتی که قهرمانها(ذهنیتِ دریانورد) داره با تبهکاران(ذهنیتِ کشاورز) میجنگه.

خواستم چیزی که تو ذهنم بود رو پرتاب کنم اینجا به سمتِ شما.

هیئت مدیرهداستاناسپایدرمندریانوردکشاورز
A Nerd. دنبال سرزمی آرمانی خودم هستم.برام فرقی نمیکنه پردیس باشه یا آوالون یا الیسیوم.شاید پردیس خودم رو پیدا کنم. استعین بنفسک الذی لا الله الا هو.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید