دوشنبه ۱۶ جولای در مسیر مونیخ به ایتالیا میرفتیم، ابتدای مسیر طبیعت خاصی نداشت. ولی کمی که از مونیخ دور شدیم، پوشش گیاهی، تغییر کرد و رشته کوه های آلپ در مسیر جاده نمایان شد، و از اینجا به بعد مناظر فوق العاده زیبا بود. یک ساعت بعد، از آلمان خارج و وارد اتریش شدیم. تمام مسیر زیبا بود: مثل رویا. فتبارک الله احسن الخالقین! انگار هیچ نقص و نا زیبایی و کمبودی نداشت این تابلوی بی نظیر. دشت های سبز با کلبه های چوبی و کوه های سر سبز و پوشیده از درخت که در طرفین و افق جاده، نشسته بودند!
ساعت دو بعد از ظهر به ایتالیا رسیدیم. و همون طبیعت فوق العاده ادامه داشت. در واقع قسمت انتهایی آلمان و بعد تکه ای باریک از اتریش و در ادامه ایتالیا، طبیعت یکپارچه ای داشتند.
فقط ایتالیا، خونه های روستایی و ویلاهای قشنگ تری داشت. اغلب سفید بودند با سقف شیروونی، در و پنجره های چوبی و گلدون های پر از گل های رنگارنگ، که از پنجره ها و بالکن ها، آویزون بودند.
جاده شلوغ و رانندگی سخت بود. پارکینگ و استراحتگاه هم خیلی خیلی کم بود و هر چی گشتیم توی جاده ی اصلی، توقفگاهی برای خوردن نهار نبود. و در نهایت به یک جاده فرعی پیچیدیم. که به یک منطقه توریستی خیلی زیبا راه داشت، جاده اش به طرف بالا میرفت و ارتفاع بیشتر و دما کم میشد. و مناظر طبیعی تر و بی نظیر. تعداد زیادی هتل و خونه های رنگارنگ و لوکس ویلایی هم داشت که نشون میداد، اونجا منطقه ای خاص و توریستی هست.
بعد از کلی گشتن، بلاخره حدودا ساعت پنج بعد از ظهر بود که جایی پیدا کردیم که میشد غذامونو گرم کنیم و بخوریم. ولی همون لحظه بارون شدیدی شروع شد. هوا هم اون بالا تقریبا خنک و حدودا ۱۵ درجه بود. چند دقیقه ای توی ماشین نشستیم و خداروشکر بارون کم و بعد هم قطع شد. منطقه ی خیلی قشنگی بود. یک رودخانه و پلی که از روی رودخانه عبور میکرد و اون طرف رودخونه، یک جاده باریک خاکی بود که میرفت توی دل جنگل. همون جا کنار جاده خاکی، یک میز و صندلی هم بود، کنارش مستقر شدیم و غذامونو گرم کردیم و بچه ها طبق معمول کنار رودخانه آب بازی و گل بازی کردند.
جای خلوتی بود. توی فاصله ای که اونجا بودیم یکی دو تا رهگذر در حال جنگل نوردی و دو بار هم چند تا اسب سوار از جاده خاکی رد شدند و رفتند توی جنگل.
نهار رو که خوردیم، از یک جاده فرعی دیگه به سمت کمپی نزدیک ونیز حرکت کردیم.
جاده اش توی دل جنگل بود و بسیار پیچ در پیچ! طرفینش جنگل و خیلی زیبا. ولی دیگه هی جاده پیچید و هی ما پیچیدیم. کمی هم نگران بودیم که دیر نشه و به موقع بتونیم به کمپ برسیم. مخصوصا که از قبل، جا رزرو نکرده بودیم.
خلاصه بعد از کلی پیچ و واپیچ، حدودا ساعت نه شب دوشنبه به کمپ نزدیک ونیز رسیدیم و خوشبختانه پذیرشش باز بود و رفتیم تو.
کانال تلگرام
✍عاطفه