ویرگول
ورودثبت نام
عطیه نوری
عطیه نوری
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

دیکتاتور‌ها در قصر می‌میرند

گفت‌وگو با عبدالله کوثری درباره رمان «زندانی لاس لوماس»

عبدلله کوثری تا کنون پنج رمان و دو کتاب نقد و تفسیر و مقاله از کارلوس فوئنتس به فارسی ترجمه کرده است. اولین ترجمه او از فوئنتس به سال 1368 و ترجمه رمان «آئورا» بازمی‌گردد و آخرینش از رمان «نبرد» است.

کوثری در دو سال اخیر سه رمان از فوئنتس ترجمه کرده است. «زندانی لاس لوماس» که فوئنتس آن را در اواخر دهه ۱۹۸۰ نوشت یکی از این سه اثر است.

رمان «زندانی لاس لوماس» کندوکاوی در احوال جامعه مکزیک و قشری نوکیسه است‌. دهه ۱۹۵۰ دوران شکوفایی قشری از توانگران مکزیک بود که در سال‌های بعد از انقلاب به عرصه اقتصاد و سیاست پانهادند و در سال‌های جنگ جهانی دوم به ثروت رسیدند. در آن سال‌ها آمریکای لاتین که دور از آشوب جنگ در آرامش نسبی می‌زیست، با صدور انواع مواد خام مورد نیاز کشورهای اروپایی به منابع هنگفتی دست یافت.

کارلوس فوئنتس متعلق به نسلی از نویسندگان ادبیات آمریکای لاتین است که هم در حوزه ادبیات و هم در حوزه سیاسی فعال بودند. او نیز مانند یوسا و مارکز هم رمان‌نویس بود و هم مفسر اجتماعی. این چند وجهی بودن فوئنتس در شکل گیری اثری چند لایه چون «زندانی لاس لوماس» تاثیر زیادی داشته است. برای آشنایی بیشتر با جنبه‌های مختلف رمان‌نویسی فوئنتس با عبدالله کوثری گفت‌وگو کردم.


در برخی تقسیم بندی‌ها فوئنتس را جزو نویسندگان رئالیسم جادویی قرار می‌دهند، در حالیکه کارنامه او نشان می‌دهد که از سبک‌های مختلف ادبی بهره گرفته، نظر شما در این رابطه چیست؟

ما نمی‌توانیم فوئنتس را به طور مطلق در ردیف مارکز بگذاریم. شواهدش از کتاب‌هایش پیداست. خودش می‌گوید سبک من رئالیسم روانکاوانه است و نظر به پوست انداختن دارد. حقیقت این است که در آثار فوئنتس با همه کارهای متنوعش چند مسئله به صورت خط ثابت حضور دائم دارد، اولین نکته مسئله چگونگی هویت مکزیکی است و دومین مسئله باز به هویت برمی گردد و رابطه گذشته و اکنونِ مکزیک و آمریکای لاتین است. در اغلب کتاب‌های فوئنتس جای مشخصی از تاریخ را می‌بینیم، نه به صورت گذشتۀ مطلق بلکه به صورت گذشته‌ای که حال و تمام آدم‌های اجتماع را محاط کرده. در کنار این‌ها اهمیت مسئله انقلاب ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۴ مکزیک است که استفاده از آن به کار فوئنتس جنبه رئال‌تر و تاریخی تری می‌دهد. فوئنتس جدا از آن رئالیتۀ مشهود؛ نیروهای پنهانی جامعه، باور‌ها و عقاید را در آثارش منعکس می‌کند، تا تاثیر جامع تری بگذارد. پرداختن به جادو باعث شده که شکل سورئالیستی در کارهای او پدیدار شود ولی در ‌‌نهایت رئالیسم در کار او بر همه سبک‌های دیگر ارجح است.

چند وجهی بودن شخصیت فوئنتس را در شکل گیری رمان «زندانی لاس لوماس» چقدر موثر می‌دانید؟

به طور مشخص نمی‌شود گفت. فوئنتس هم نویسنده بود، هم دیپلمات و سیاست مدار وَ عبارت متفکر اجتماعی و سیاسی از سایر نویسنده‌های آمریکای لاتین بیشتر برازنده اوست. او روحیه مشاهده‌گری و تجربه‌گری داشت و به دلیل اینکه از طبقه‌ای مرفه بود تمام عمرش را به سیر و گشت و تجربه کردن پرداخت. این کتاب ربط زیادی به نوع نگاه او به زندگی و اطرافش دارد. او همیشه منتقد شدیدِ روند جامعۀ مکزیک بعد از انقلاب و رونق اقتصادی در خلال جنگ جهانی دوم بود، و در همه کار‌هایش نیشی به طبقه نوکیسه آمریکا می‌زد. او را نمی‌توان نویسنده مارکسیست دانست اما همیشه با سیاست‌های اقتصادی آمریکا مخالف بود، طوری که نامش چند سالی در لیست ممنوع الورود‌ها به آمریکا قرار گرفت.

داستان‌های طنز به خاطر ویژگی‌های این ژانر اغلب در ایران دچار حذف و سانسور می‌شوند، شما در ترجمه این کتاب با چنین محدودیتی مواجه نبودید؟

نه این کتاب چیز زیادی برای حذف شدن نداشت. مورد عمدۀ خاصی به خاطرم نمی‌آید جز اینکه چند اصلاحیه به آن خورد که تعدادش زیاد نبود، علتش این است که این داستان فضاهای خیلی بازی ندارد و طنز فوئنتس در آن به سمت اروتیسم میل نمی‌کند.

ترس چقدر در تسلیم شدن نیکلاس (کاراک‌تر اصلی) در برابر خدمه‌ای که او را زندانی کرده‌اند نقش دارد؟

مسئله آدم‌هایی که او را احاطه کرده‌اند نیست، مسئله بندهایی ست که خودش در پای خودش بسته است. کسانی که نیکولاس را اسیر کرده‌اند جزئی از ابزار کار او هستند و در کل این مکزیک است که مورد استثمار این قشر قرار می‌گیرد. آنچه که نیکولاس را اسیر کرده خودش است و روابط خودش. اگر او بعد از اسارت در خانه‌اش درنگ می‌کند این درنگ ناشی از دست و پا گم کردن بزرگتری ست. او خودش را موفق می‌داند تا اینکه گرفتار جهانی می‌شود که در تمام طول زندگی به آن نازیده بود.

راوی در جایی به مخاطبان خود می‌گوید: «اگر من زندانی لاس لوماس هستم، شما زندانی تلفن من هستید؛ به من گوش می‌دهید» در این لحن استبدادی چه تعمدی است و کنایه از چه دارد؟

این مسئله را رابطه نویسنده با خواننده در «لایه‌های خواندنِ دن کیشوت از چشم فوئنتس» روشن می‌کند. فوئنتس در این مقاله سعی دارد تا لایه‌های مختلف خواندن و نیز وضعیت خواننده نسبت به متن را در رمان دن کیشوت بررسی کند و رابطه کسی که متن را می‌خواند با خود نوشته روشن می‌شود. بنابراین برای روشن‌تر شدن ایده‌های فوئنتس در این رابطه ارجاعتان می‌دهم به آن مقاله.

تلفن که وسیله برقراری ارتباط نیکلاس با دنیای بیرون است را نماد چه می‌دانید؟

یکی از مهم‌ترین نکات این داستان یک طنز تلخ است در مورد تکنولوژی. تلفن یعنی اینکه تو مخاطبانی داری که آن‌ها را نمی‌بینی این یک واقعیت است و در سراسر جهان غول‌های اقتصادی از تلفن و ابزارهای پیشرفته ارتباطی بهره می‌برند. تلفن نماد پیشرفت‌های عاریتی است که مکزیک از آمریکا گرفته، همچنین نماد بی‌خبری و محبوس شدن در دنیای غیرواقعی. نکته اینجاست که نیکلاس به محض زندانی شدن با چهره واقعی خود رو به رو می‌شود و همه آن ارتباطات مجازی را‌‌ رها می‌کند.

اهمیت آن قصر مجلل در شکل گیری هجوِ «زندانی لاس لوماس» چیست؟

آن بنا در واقع نمودار‌‌ همان دورۀ رونق زودگذر اقتصادی ست که از جنگ جهانی دوم مانده که در آن دوران مد شده بوده. لاس لوماس دچاپولتِپِک اعیانی‌ترین منطقه مکزیک است و آن خانه به شکل سمبولیک بازمانده از‌‌ همان دوره رونق مُفتکی است که هیچ زحمتی برای آن و به دست آوردن پول کشیده نشده. این بنا در واقع نماد یک اقتصاد توخالی و عظیم و بی‌حاصل است.


منتشر شده در روزنامه‌ی کلید ـ ۱۳۹۴

عبدالله کوثریکارلوس فوئنتسنویسندگیترجمه
روزنامه‌نگار ـ مدیر روابط عمومی اسنپ ـ مدیر روابط عمومی گروه اسنپ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید