از درک بعضی رفتارهای دیگران عاجزم اما مدت هاست که فهمیدم چیزی که بهش احتیاج دارم و کمکم میکنه، شناخت علت رفتارها و درک احساسات پشت هر تصمیم و انتخاب خودم هست نه دیگران. من فقط میتونم آگاهی و کنترل نسبت به ذهن خودم را بیشتر کنم و چیزی که در اختیار من نیست همون ذهن و رفتارهای دیگران هست. اما با وجود دونستن تمام این ها امروز به معنای واقعی کلمه از یه رفتار قلبم شکست. گاهی از ذهنم رد شد چطور میشه یه آدم در این حد بدجنس باشه اما بیشترین چیزی که ذهنمو مشغول کرد واکنش خودم و دلیل رفتار خودم بود. سوال هایی که هنوز جواباشو نمیدونم. چرا همون لحظه واکنش نشون ندادم؟ چرا انتخابم این بود که وانمود کنم متوجه نشدم.چرا نذاشتم دیگران بفهمن دروغ میگه؟ مهربونی، مهرطلبی، ترس یا ترحم؟ یا چیز دیگه ای که اصلا فکرشو هم نمیکنم. یعنی واقعا ارتباطی بین اول بودن Kindness در تست Character Strengths و رفتارهای این چنینم وجود داره یا چیز دیگه ای اون پشت ذهنم پنهان شده؟ دلیل واقعیش برام مهمه چون نمیخوام توی شرایط مشابه دوباره این چنین حال بدی رو تجربه کنم.