قسمت قبلی(قسمت دوم) باهم مواردی رو مرور کردیم که به شما توی نوشتن رزومه و کاور لتر مناسب و خوب کمک کنه. این قسمت خیلی مهمه و در مورد موضوعاتی حرف میزنم که بعد از دعوت به مصاحبه نیازه بهشون توجه کنین. پس پیشنهاد میکنم خیلی دقیق مطالب این پست رو بخونین. امیدوارم مفید باشه براتون :)
چرا یک شرکت خارجی باید شمارو از ایران(یا هرجای دیگه) استخدام کنه و بیاره کشور خودش؟
شرکتی که از خارج نیرو جذب میکنه احتمالا باید چیز متفاوتی توی شما ببینه که زحمت ویزا اسپانسرشیپ و هزینه های انتقال شمارو تقبل کنه. پس شما باید ارزش افزوده ی بیشتری نسبت به بقیه ی افراد داخل همون کشور داشته باشین که شمارو از خارج بیارن به کشور خودشون. در کل مواردی که مهمه:
ما بحث مهارت فنی رو نمیکنیم چون اکثر دوستان تجربه و سابقه ی فنی خوبی داخل همین ایران دارن که قابل توجه هست. اما به طور خلاصه، شرکت کسی رو میخواد که با هدف و انگیزه ی قبلی براش اپلای کرده باشه و برای کاری که میکنه دلیل و هدف داشته باشه نه اینکه همینطوری فله ای اپلای کرده باشه و در مورد اون شرکت مقصد یا کشوری که براش اپلای کرده، هیچ اطلاعاتی نداشته باشه!
نکته خیلی مهم: توی تمام مراحل تحقیق و جمع آوری اطلاعات، یادتون نره که حتما یادداشت برداری کنین که چیزی از ذهنتون نره!
درصد زیادی از اطلاعات اولیه مورد نیاز، همونطور که گفته شد داخل همون آگهی پیدا میشه. بعد از خوندن دقیق آگهی و درک نیازمندی های شرکت، سایت شرکت رو پیدا کنین و باز کنین.
داخل سایت حتما قسمت About us رو پیدا کنین و دقیق مطالعه کنین. معمولا اینجا هدف تاسیس شرکت ذکر میشه. مثلا نوشته «در سال 2009 آقای x و آقای y وقتی به یک سفر رفته بودن، برای پیدا کردن هتل و اقامتگاه مناسب دچار مشکل شدن. پس تصمیم گرفتن که محصولی بسازن که به افراد کمک کنه که بتونن در مورد اقامتگاه ها اطلاعات کاملی قبل از سفر کسب کنن...». توی همین چند خط معمولا میشه اطلاعات خیلی با ارزشی پیدا کرد. میشه از تک تک این کلمات و جملات به نفع خودتون استفاده کنین! میگین چطوری؟ مثالی که گفتم رو در نظر بگیرین. نوشته دو موسس این شرکت به دلیل مشکلی که براشون پیش اومده بود به فکر راه حل افتادن. حالا فرض کنین تو مصاحبه، مصاحبه کننده ازتون میپرسه که چرا شرکت مارو انتخاب کردی؟ یکی از چیزهایی که میشه گفت اینه که «شرکتی که محصولش حاصل مشکل و مسئله ای بوده که خود موسسین باهاش درگیر بودن، به احتمال زیاد ارزش بیشتری برای محصول و کیفیتش قائل هست و در نتیجه شرکت با هدف ارزشمند تری به جلو حرکت میکنه و این در دراز مدت باعث پیشرفت اون شرکت و محصول خواهد شد». از همون جملات تونستیم این تفسیر رو ارائه بدیم و همین حرف ها خیلی چیزهارو به اون ریکروتر میفهمونه. نشون میده شما آدم تحلیل گر و ژرف اندیشی هستین و توی مفاهیم عمیق میشین پس میشه به شما تکیه کرد. فردا روز توی تیمی که کار میکنین میشه به کارتون اعتماد داشت چون ابعاد مختلف مشکلات و مسائل رو میبینین و بهشون توجه میکنین! در واقع شما باید سعی کنین قدرت درک، تفسیر، دید عمیق و نگرش متفاوت رو در خودتون پرورش بدین.
شعارهای شرکت یکی دیگه از مهم ترین ها هستن. هر شرکتی معمولا یک سری شعار و ادعا برای خودش داره که ممکنه توی وبسایتشون بتونین اونها رو پیدا کنین. از شعارها و ارزش هایی که مدعی اونها هستن هم میشه استفاده کرد. مثلا من با شرکتی مصاحبه میکردم که یکی از ارزش هاشون این بود که کاربر/مشتری در درجه ی اول اهمیت قرار داره. این شرکت 4 ارزش اصلی داشت که داخل همون صفحه ی درباره ی ما ذکر کرده بودن. خب من از همین مورد استفاده کردم و بازهم به مصاحبه کننده در جواب «چرا شرکت مارو انتخاب کردی؟» گفتم: «هدف اصلی هر شرکتی ارائه ی بهترین خدمات به مشتریان و جلب رضایت اونها هست. شرکتی که ارزش اصلیش اولویت دادن به کاربران هست، هرکاری میکنه که بهترین تجربه رو برای مشتری هاش که ذی نفعان اصلی محصول هستن ایجاد کنه و این در نهایت به افزایش فروش، پیشرفت و رضایت همه جانبه منجر خواهد شد. در نهایت کارکنان شرکت هم بخاطر تاثیر مثبتی که میذارن هم حس بهتری دارن هم از نظر درآمدی و شغلی پیشرفت میکنن. پس میتونم بگم همچین شرکتی جای خوبی برای کارکردن خواهد بود.». اینجاست که به احتمال خیلی زیاد مصاحبه کننده گل از گلش میشکفه و با خودش میگه به به عجب نیروی دقیق و متفکری دارم جذب میکنم!
نکته ی دیگه ای که داخل سایت شرکت نیازه بهش توجه کنین، محصولات هستن. لازمه که به طور دقیق بدونین شرکت چیکار میکنه و محصول یا خدمتش چی هست. اگر توی این مورد اطلاعات کاملی نداشته باشین ممکنه توی اثبات اینکه با آگاهی اپلای کردین به مشکل بخورین و به عبارتی گیر کنین توش وقتی ازتون سوال بپرسن. لازمه اگه در مورد محصولاتشون اطلاعات کامل ندارین، از اینترنت کمک بگیرین و در مورد حوزه ی کاریشون اگر براتون ناآشنا هست بخونین و یاد بگیرین. هرچند معمولا در این حد رو داخل همون وبسایت خودشون توضیح میدن. به طور خلاصه هرچه اشراف شما روی اطلاعات شرکت بیشتر، شانستون هم بیشتر!
مورد بعدی بخش career داخل سایت شرکت هست. معمولا شرکت ها داخل سایت خودشون هم بخشی برای استخدام و آگهی های شغلی دارن که میتونین اونجا هم اطلاعات اضافی مفیدی رو پیدا کنین که با ترکیبشون با بقیه ی اطلاعات، میشه ازشون استفاده های زیادی کرد. مثلا داخل این صفحه معمولا عکس ها یا ویدیو هایی از دفتر شرکت، امکاناتی که دارن، کارمندان فعلی و ... منتشر میشه. از اینها میشه کجا استفاده کرد؟ مثلا برای شروع صحبت. فرض کنید جلسه ی مصاحبه cultural fit هست و با ریکروتر یا با مدیران شرکت قراره حرف بزنین. میتونین بگین که من فلان ویدیو یا عکس هاتون رو روی وبسایت دیدم و از دفترتون و وایبش(vibe) خیلی خوشم اومد. حتما دلم میخواد یه سر بهتون بزنم! همین حرف های به ظاهر ساده بیشتر از اونجه که فکرش رو میکنین روی ناخوداگاه اون افراد(مصاحبه کننده ها و مدیران) تاثیر مثبت میذاره. همه ی اینها گویای انگیزه، ریز بینی، روحیه ی جستجوگری، انرژی و passionate بودن شما هست. حقیقت اینه که این موارد برای اکثر شرکت ها مهمتر از مهارت های فنی هستن چون شرکت ها جدیدا طبق استراتژی "Hire for attitude, train for skill" اقدام به جذب نیرو میکنن. یعنی شخصیت، انگیزه، انرژی، روحیه ی کار تیمی و گروهی براشون اهمیت خیلی بالاتری از مهارت فنی داره. چرا که مهارت فنی رو میشه در مدت کوتاهی یاد داد اما شخصیتی که سازگار با ارزش های سازمان باشه رو نمیشه به راحتی تربیت کرد و پرورش داد. چون اگر شخص از لحاظ فرهنگی و شخصیتی با سازمان مچ(match) نباشه، ممکنه بعدا داخل تیم با بقیه ی افراد به مشکلات رفتاری بخوره و هرچقدر هم که آدم متخصصی از نظر فنی باشه، فضا رو سمی و کار رو برای بقیه ی افراد تیم مشکل میکنه.
در ادامه ی بحث وبسایت، سعی کنین اگه بلاگ دارن بخونین. مطالبی رو که منتشر کردن به خاطر بسپارین و توی مصاحبه هاتون زیر پوستی اشاره کنین به اونها. در کل هر چیزی که میتونین رو توی ذهنتون داشته باشین و ازشون برای ارائه ی خودتون در مصاحبه ها استفاده کنین. همه ی اینها به معنی دقیق بودن شما هست و چه کسی بهتر از یک آدم دقیق!
حتما آدرس اکانت های شرکت رو داخل شبکه های مختلف پیدا کنین و همه ی اونها رو خیلی دقیق بررسی کنین. یکی از مهم ترین ها اکانت لینکدین هست که معمولا جزئیات خیلی مهمی داخلش هست. پست های لینکدینشون رو بخونین. لیست کارمندانشون رو چک کنین. به این دقت کنین که میانگین حضور افراد در سازمان چند سال بوده. اگه این عدد مثلا از 3 یا 4 سال بالاتره، میتونین باز هم ازش برای نشون دادن انگیزه تون استفاده کنین. مثلا میتونین تو مصاحبه بگین که «من لینکدینتون رو چک کردم دیدم افراد به طور میانگین مدت زیادی داخل شرکت موندن و جای دیگه نرفتن. این میتونه نشونه ی این باشه که شرکت انقدر فضای خوبی برای کارمندان داره که افراد راضی به ترک شرکت نبودن. پس من هم خوشحال میشم چنین تجربه ای رو داشته باشم». ذکر کردن این موارد مثل جادو عمل میکنه و تاثیر مثبتش رو خواهید دید!
لینکدین، اینستاگرام، توییتر و یوتیوب افراد مصاحبه کننده و مدیران شرکت(مخصوصا اگه قراره باهاشون مصاحبه داشته باشین) رو چک کنین و فعالیت ها و علایقشون رو با دقت ببینین. حتی اگه کاملا بی ربط به کار باشن! میتونین از این علایق برای نزدیک شدن به مصاحبه گر استفاده کنین و باهاشون ارتباط گرم تری برقرار کنین. مثلا حتی اگه مصاحبه فنی هست، برین اینستاگرام شخص رو چک کنین و ببینین که مثلا طرف گیتار میزنه. بعد در جلسه ی مصاحبه ارتباط رو صمیمی تر کنین و از در علایق مشترک وارد بشین. همین باعث میشه دید شخص نسبت به شما کاملا متفاوت بشه و ناخوداگاه روی تصمیم گیریشون تاثیر گذار باشه.
اگر شرکت در حوزه ی برنامه نویسی کار میکنه یا شغل مورد نظر شما در این زمینه هست، حتما اکانت گیت هاب شرکت و مصاحبه کننده ها رو پیدا کنین و به پروژه ها و نحوه ی کد نویسیشون توجه کنین و نگاه بندازین. مثلا اگر شرکت پروژه ی اوپن سورسی داخل گیت هاب داره میتونین بحثش رو در جلسه مصاحبه ی فنی(یا حتی در بعضی موارد غیر فنی) پیش بکشین و در مورد اون پروژه ها صحبت کنین یا حتی ازشون سوال کنین.
حتما لازم نیست نشون بدین همه چیز رو بلدین. حتی ممکنه در بعضی موارد این به ضررتون تموم بشه. پس بهتره بعضی مواقع طرح سوال هم کنین و روحیه ی یادگیرنده تون رو هم بهشون ارائه بدین که این روی شما رو هم ببینن و متوجه بشن که شما در صورت لزوم سوال کردن و یاد گرفتن از بقیه رو هم بلدین و گاردی نسبت به سوال کردن ندارین. یادگرفتن و یاد دادن دو مورد خیلی مهم هستن که شما باید سعی کنین حس هر دو رو بهشون القا کنین. منظور از یاد دادن هم این هست که باید متوجه بشن که شما روحیه ی انتقال دانش دارین و اگر کسی در تیم نیاز به کمک شما داشت، بدون چشم داشت، دانشتون رو حاضرین منتقل کنین و بقیه رو راهنمایی کنین.
یوتیوب شرکت رو چک کنین. ممکنه شرکت ویدیوهای مختلفی چه در مورد محصول چه در مورد محیط کارشون منتشر کرده باشن که ارزش دیدن داشته باشن. معمولا شرکت ها روی برندینگ خودشون کار میکنن و برای همین کار هم ویدیو یا محتوی متنی و ... تولید و منتشر میکنن.
حتما سعی کنین علاوه بر شبکه های اجتماعی، اسم شرکت رو به طور کلی در گوگل(یا هر موتور جستجوی دیگه ای) جستجو کنین و اطلاعات مهم رو در بیارین. موارد مهمی که به نظرم حتما لازمه پیدا کنین:
سایت هایی مثل glassdoor.com امکان ثبت نظر به صورت مخفی رو به کارمندان هر شرکت میدن. کارمندان میان و نظر معمولا صادقانه ی خودشون رو در مورد کار در اون شرکت مینویسن. حتما تجربیات بقیه رو در مورد شرکت مقصد بخونین و به خاطر بسپارین. این تجربیات هم میتونه به شما در انتخاب شرکت درست و مناسب کمک کنه، هم میتونه بازهم در ابراز انگیزه به شما کمک کنه. به این شکل که مثلا میتونین بگین «من تجربیات بقیه ی کارمندانتون رو در glassdoor خوندم و متوجه شدم اکثر افراد تجربه و حس خوبی از کار کردن در اینجا دارن و برام جذابه که من هم بتونم چنین حسی رو با شما تجربه کنم».
برای شرکت ها معمولا خیلی ارزش داره که شما با آگاهی کامل اقدام به جذب در اونجا کرده باشین. این رو خیلی تکرار کردم چون نکته ی پایه ای و خیلی مهمیه که تقریبا تمام چیزهایی که ذکر شد و میشه در راستای همین مورده. بهتره محصول یا محصولات شرکت رو خودتون یکبار حداقل استفاده کنین. اگر اپلیکیشن هست نصب و استفاده کنین و اگر وبسایت هست که به همون شکل استفاده کنین. اگر میتونین با دقت محصول رو بررسی کنین و حتی اگر تونستین و به پستتون خورد ازش باگ هم کشف کنین، هرچند ساده مثلا در حد یک باگ از رابط کاربری! تجربه و حس خودتون از محصول رو دقیق به خاطر بسپارین یا حتی یادداشت کنین اگر نکته ی مهمی رو دیدین. در مصاحبه ی فنی و غیر فنی میتونین به اینکه محصول رو نصب و استفاده کردین اشاره کنین و بگین که مثلا به نظرتون فلان جا مشکل داره یا میتونه بهبود داده بشه. این ناخوداگاه روحیه ی انتقادی، ریز بینی و مسئولیت پذیری شمارو به اونها القا میکنه و کم کم حس اعتماد رو درونشون ایجاد میکنه و باعث میشه برداشت اولیه ای که از شما پیدا میکنن بهترین حالت شما باشه. شما با این کارها مجموعه ای از صفات خوب و مناسب رو دارین نشون میدین که یک آدم برای کار کردن در یک تیم باید دارا باشه.
یک نکته ی مهم هم اینه که نباید سعی کنین به صورت مستقیم نکاتی رو که اشاره شد به مصاحبه کننده ها منتقل کنین چون وجهه خوبی احتمالا نخواهد داشت و ممکنه نتیجه ی عکس بده. اینکه زیرپوستی و ناخوداگاه این اتفاق بیافته و اونها خودشون این حس هارو از حرف ها و رفتار شما بگیرن کلید اصلی موفقیتتون هست.
به عنوان چند نکته ی آخر هم میخوام اولا به اهمیت بحث زبان اشاره کنم که البته مطمئنم همه به این موضوع واقف هستن. مهارت ارتباطی قبل از تمام نکاتی که در این مطلب ذکر شد قرار میگیره و تا وقتی شما توانایی ارتباط موثر نداشته باشین، احتمالا به مرحله ای نمیرسین که نکات گفته شده در این پست رو به کار بگیرین. شرکت های حوزه ی تکنولوژی معمولا شرکت های اینترنشنال هستن و زبان اصلیشون انگلیسی هست. البته بسته به کشور این مسئله خیلی متفاوت هست اما مثلا در هلند برای کارهای حوزه ی برنامه نویسی و نرم افزار تقریبا به بلد بودن هلندی نیازی نیست و با انگلیسی کار شما به راحتی پیش میره. حتی در جایی مثل آلمان هم شرکت های مشابه، با انگلیسی ارتباطاتشون رو انجام میدن. هرچند احتمالا در هر صورت مجبور به یادگیر آلمانی برای گذران زندگی خواهید بود. اما اینجا بحث کار هست و به طور خاص حوزه ی نرم افزار. پس اگر روی دانش و مهارت زبان انگلیسیتون به خوبی کار کنین احتمالا نگرانی و دغدغه خاصی نخواهید داشت.
نکته ی آخر هم اینکه در همون glassdoor میتونین تجربه ی مصاحبه ی افراد دیگه رو بخونین و اطلاعات خیلی مفیدی در مورد روند مصاحبه هاشون و حتی سوال هایی که پرسیده شده کسب کنین و خیلی میتونه به شما در راحت تر شدن کارتون کمک کنه. مثلا خود من از یکی از همین تجربه ها که یک شخص نوشته بود فهمیدم که توی روند مصاحبه در مورد اینکه «آیا اپلیکیشن مارو نصب کردین؟» پرسیده شده و براشون اهمیت داشته که شخص محصول رو دیده باشه! همین باعث شد توی جلسه ی مصاحبه من انتظار چنین سوالی رو داشته باشم و براش از قبل آمادگی داشته باشم. وقتی هم پاسخ رو «بله» دادم و بعد در مورد نکاتی که از محصولشون دیدم صحبت کردم، با برق چشم مصاحبه کننده مواجه شدم و به وضوح دیدم که چقدر جا خورده و براشون جالب بوده. همین مورد رو بعد از مصاحبه در فیدبکی(بازخورد) که دادن هم دیدم که بسیار از نظرشون امتیاز مثبتی داشته این مورد. ضمن اینکه یادتون باشه همیشه محترمانه از مصاحبه کننده ها درخواست فیدبک بکنید و این رو هم اشاره کنید که شما به مصاحبه به چشم یک کلاس درس نگاه میکنید و هدفتون صرفا قبولی نیست و سعی میکنید در هر شرایطی یاد بگیرید. روحیه ی یاد گیرنده داشتن بسیار اهمیت زیادی داره.
همونطور که در تصویر میبینین این شخص حتی سوالاتی که در مصاحبه ازش پرسیده شده رو هم ذکر کرده و این خیلی کمک کننده هست. حتی اگر سوالات در هر مصاحبه هم تغییر داده بشن باز هم کمک میکنه که بتونین نوع کلی سوالات پرسیده شده در اون شرکت رو درک کنین و برین در اون حوزه مطالعه کنین اگه بلد نیستین یا به پستتون نخورده از این دست چالش ها.
در نهایت، لازمه چند نکته ی مهم رو بگم که باعث بشه مطالبی که میخونین رو درست درک کنین و در نهایت به تصمیم گیری درست تری منجر بشه و در مسیر اشتباه قدم نذارین. چون هر تجربه ای در یک مسیر خاص جوابگو هست و ممکنه برای مسیر دیگه قابل استناد نباشه.
امیدوارم این مطلب و تجربیاتم براتون مفید باشه و بتونه در این راه به شما کمک هرچند کوچکی کرده باشه. از اینکه وقت گذاشتین و مطالعه کردین تشکر میکنم و اگر سوالی هم داشتین لطفا در بخش کامنت ذکر کنین. در حد توان پاسخگو هستم.
موفق و خوشحال باشین :)