ویرگول
ورودثبت نام
Azadovski
Azadovski
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

یادداشتی بر کتاب"ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد"

رمان کوتاه دیگری از نویسنده‌ی معروف برزیلی پائولو کوئلیو.نویسنده‌ای که بیشتر اون رو با کیمیاگرش می‌شناسن.
هرچند کیمیاگر به‌نظرم کتاب خوب و جذابی بود اما این کتاب نه.
ایده،ایده‌ی بدی نبود اما سیر داستان من رو راضی نمی‌کرد.
نویسنده تاکید داشت که شخصیت اصلی افسردگی نداره،در صورتی که داشت با فقدان شادی سر و کله میزد.نویسنده افسردگی رو غمگین بودن معنا کرده بود و اشتباهش هم از همین‌جا نشأت می‌گرفت‌.
روند داستان پر بود از داستان‌هایی که به‌نظرم جا داشت بهشون قشنگ‌تر پرداخته بشه،نه که ناقص بوده باشن اما جذابیت خاصی هم نداشتن‌.داستان ورقی برای رو کردن نداشت و بیشتر کلیشه‌های همیشگی بود.
شخصت‌های داستان به خصوص ادوارد و گذشته‌ای که داشت به خوبی ضعف علم و جامعه رو در شناخت،مواجه و درمان بیماری‌های روانی نشون میدادن و این نکته‌ی خوبی بود هرچند معتقدم میتونست قشنگ‌تر بهش پرداخته بشه.
کتاب معتقده لمس نزدیکی مرگ میتونه باعث شناخت زندگی بشه و آدم رو از تلخی که گریبانش رو گرفته نجات بده.
فکر میکنم مرگ آدم‌ها رو یاد زندگی نکرده‌شون میندازه و برای اینه که به زندگی علاقه‌مند میشن.
نویسنده توی این کتاب هم عشق و دوست داشتن دیگری رو دلیلی برای زیستن معرفی میکنه.
از ماری که  فکر کمک کردن به هم‌نوعانش اون رو از ویلت نجات میده تا ادوارد و ورونیکا که عشق خود واقعی‌شون رو آزاد میکنه و بهشون مجوز ابراز خودشون رو میده،بدون اینکه مورد قضاوت یا تحقیر قرار بگیرن.آلن دو باتن هم توی سیر عشق به این خود بودنِ بدون سانسور و شرمی که عشق به آدم‌ها هدیه میده اشاره کرده بود و دکتر فرانکل هم به معنایی که عشق به زندگی میده.

مثلا آقای عباس معروفی نوشته‌:
می‌دانی! از وقتی دلبسته‌ات شده‌ام؛ همه‌جا بوی پرتقال و بهشت می‌دهد؟!
یا سعدی بزرگوار نوشتن:
همه غم‌های جهان هیچ اثر می‌نکند
در من از بس که به دیدار عزیزت شادم

خلاصه انگار یه چیزی هست که همه ازش حرف میزنن:)))).

به نظرم دوست داشته‌شدن و دوست‌داشتن واقعا میتونه آدم‌ها رو به زندگی وصل کنه.

شما نظرتون چیه؟

چون من سیاه سفید دوست دارم!
چون من سیاه سفید دوست دارم!
Veronika Decides to Die
Veronika Decides to Die

پ.ن: به فاصله‌ی یک سال قبل.

پ.ن۲:چطور میشه زندگی‌های نکرده رو زندگی کرد؟

کتابپائولو کوئیلوورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
و آزاده‌بودن،غایتِ نهایی ما شد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید