آدمها به ۳ دسته تقسیم میشن. دستهی اول اونایی هستن که اعتقادی به برنامه ریزی (سالانه، ماهانه، هفتگی و روزانه) ندارن و زندگیشون رو بدون برنامه ریزی میگذرونن و از این وضع هم گلهای ندارن.
دستهی دوم اونایی هستن که دوست دارن کارهاشون رو با برنامهریزی بگذرونن، اما ممکنه با مشکل پیدا کردن ایده برای کارهاشون رو به رو شده باشن. البته بهترین فردی که میتونه یک برنامه سالانه و Goal هایی برای رسیدن مشخص کنه، مشخصا خودتون هستید.
دستهی سوم افرادی هستن که برای زندگیشون برنامه ریزی دقیقی دارن، سعی میکنن طبق اون جلو برن و از انجامش خوشحالند. این افراد احتمالا از بولتژورنال، دفترهای پلنر، نرمافزارهای برنامه ریزی یا هر ابزاری که یک to do list داره استفاده میکنن.
من بعد از چندین روز تحقیق، خوندن مقالات مختلف و صحبت با چندین نفر، این مقاله رو در مورد برنامه ریزی سالانه نوشتم. یک قسمت این مقاله شامل ایدههایی برای برنامهریزی سالانه هست، اما قسمت مهمتر اون در مورد اشتباه بودن داشتن to do list و فجایعی که با داشتن اون ممکنه پیش بیاد هست.
داشتن to do list بزرگترین ظلمیه که یک برنامهریز میتونه به خودش بکنه!
اما چرا؟ در ادامه میگم.
خیلی از افراد از to do list به عنوان یکی از ابزارها برای پروداکتیو بودن استفاده میکنن. یک ابزار محبوب برای مرتب کردن برنامهتون که خیلیهامون تا حالا ازش استفاده کردیم. داشتن یک to do list مشکلاتی داره که در ادامه میگم، اما چیزی که واضحه اینه که از نداشتنش خیلی بهتره!
ایدهی اصلی to do list داشتن تعدادی task برای انجام دادنه. اما مشکل چیه؟ هیچ اولویتی برای انجام این task ها وجود نداره. عکس زیر رو ببینید، این عکس to do list شخصیِ منه و مربوط به کارایی میشه که باید ۲۱ اسفند ۱۳۹۸ انجام میدادم.
فرض کنید قبل از خوابتون رسیده و میخواین میزان بهرهوری روزتون رو مشخص کنید. عکس بالا به من چه اطلاعاتی میده؟ بله درسته، من از ۶ تا taks اون روز، ۴ تاش رو انجام داده و این یعنی ۷۰ درصد کارهای اون روزم انجام شده. اتفاقی که برای همه ما میوفته. ما معمولا در روزهای پروداکتیمون ۷۰ - ۸۰ درصد از کارهایی که در to do list خودمون داریم رو انجام میدیم، مگه نه؟ (:
اما واقعیت چیه؟ راستش اون روز مهمترین کاری که باید انجام میدادم نوشتن تمرین درس database و تکمیل هفتهی پنجم کورس پایتون بود. بقیه کارهام، مثل دیدن فیلم batman واقعا اونقدر برای من مهم نبود. نبود اولویت برای انجام کارها یکی از مهمترین اشکالات to do list هست.
سوال: آیا واقعا من نمیدونستم که کارهایی مهمتر از فیلمدیدن در اون روز دارم؟
جواب: اتفاقا کاملا از این قضیه آگاه بودم.
سوال: پس مشکل چیه؟
جواب: ذهن ما اینجوریه که اول به سراغ کارهای راحتتر میره و تا حد امکان در برابر انجام task های پرچالشتر مقاومت میکنه. اما راه حل چیه؟ در ادامه از راهِ حل این مشکل گفتم.
مهمترین task های روزانه ما، همون کارهایی هستن که بیشترین انرژی رو میبرن و وقتی در to do list خودمون مینویسیمشون، آخر از همه به سراغشون میریم. (و یا شاید به روزهای بعد موکولشون میکنیم.)
در حقیقت انجام این کارها هستن که باعث میشن به اهداف اصلی خودمون و رشد شخصی برسیم.
در حقیقت الان شما خوشحالید که procrastination (یا همون تعویق در انجام کارها) رو کنار گذاشتید و خیلی پروداکتیو و فعال هستید. در این مورد من توضیح بیشتری نمیدم. اگر دنبال اطلاعات بیشتری هستید، این مقاله رو توصیه میکنم بخونید.
تا اینجا فهمیدیم که ممکنه یک روزمون با انجام چندین تسک انجام بشه و ما آخر شب و وقتی روزمون رو بررسی میکنیم، با خیالی آسوده از پروداکتیو بودن به و با خوشحالی به تختِ خواب بریم. در حالی که در حقیقت به هیچکدوم از کارهایی که ارزش بیشتری در زندگی برای ما ایجاد میکنن، نرسیدیم.
“Things which matter most must never be at the mercy of things which matter least.”
— Johann Wolfgang von Goethe
برای این که دچار این مشکل نشیم، بهتره به جای استفاده از to do list از متد بهتری به نام ABCED استفاده کنیم. اما این متد چیه، چجوری کار میکنه و ما چطور میتونیم ازش استفاده کنیم؟ اینجا بخونید.
قبل از صحبت کردن در مورد ایدهها، تصویر زیر رو ببینید؛ این تصویر Mind map منه. to do list من از این «نقشهی ذهنی» شکل میگیره. من یک سری هدف کلی دارم که برای رسیدن به هر کدوم، task هایی رو روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه تعریف میکنم و سعی میکنم انجام بدم.
داشتن mind map به شما یک نقشه راه کلی میده و باعث میشه با دید گستردهتری بتونید برنامه ریزی سالانهی خودتون رو انجام بدید. با داشتن نقشه ذهنی من تونستم زندگی «فرهاد آذیش» رو تا این لحظه به ۶ چارچوب کلی تقسیم کردم؛ یادگیری، تحصیل، کار، سلامتی، روابط اجتماعی و ماجراجویی (شاملِ تفریح).
هر کدوم از این ۶ مورد برای من یک اولویت مشخصی دارن و اگر وارد هر قسمت بشید، یک نقشهی ذهنی برای هر کدوم وجود داره. اگر میخواین با نقشه ذهنی و نرمافزارهایی که برای رسم اون وجود داره و همچنین تصویر چند مورد از نقشههای ذهنی من مثل قسمت Learning رو ببینید، به این مطلب سر بزنید.
حالا که فهمیدیم از چه متدی برای انجام کارها و task های روزانهمون استفاده کنیم و با راهکارِ داشتنِ نقشهی ذهنی برای انتخاب بهترین ایدههای مناسب هر فرد آشنا شدیم، به سراغ برخی از ایدههایی میریم که میتونید برای سال جدید در زندگی خودتون در نظر بگیرید.
داشتن کار همیشه یکی از بهترین حسهای دنیاست و نبودنش آزاردهندهی روح.
توضیح: اگر از قبل شاغل هستید، احتمالا در برخی از زمینههای کارتون تسلط کافی دارید. منظور مورد دوم این هست که یک منبع درآمدی برای خودتون درست کنید که اگر به هر دلیلی تصمیم به ترک شغلتون گرفتید، این درآمد رو داشته باشید. برای مثال من قصد دارم این درآمد رو از راه affiliate marketing انجام بدم.
توضیح: حتما فاکتوری قابل اندازهگیری داشته باشید تا بتونید میزان پیشرفتتون رو با گذر زمان اندازه بگیرید و بسنجید. برای مثال نمرهی آزمون IELTS میتونه گزینهی خوبی باشه.
پیشنهاد: برای تقویت زبان انگلیسی من از برنامهی Busuu استفاده میکنم. با این برنامه میتونید مشخص کنید که چه روزهایی و هر روز چند دقیقه میخواین انگلیسی کار کنید. البته قبل از هر چیز یک تست ۱۵ دقیقهای از شما میگیره و سطح زبان شما رو بهتون میگه و بعد از اون مطابق نتیجهی آزمون هر روز یک سری تمرین خاص با تمرکز بر Listening و Writing و سایر مهارتهای لازم برای تقویت زبان برای حل کردن دارید.
پیشنهاد بعدی مخصوص خورههای یوتوب هست؛ اگر زیاد به یوتوب سر میزنید، پیشنهاد میکنم یادگیری زبان رو از کانال engvid دنبال کنید. افراد زیادی در این کانال به تدریس زبان مشغولن اما شخص مورد علاقهی من Ronnie هست؛ معلمی بسیار Cool و باحال.
آخرین پیشنهاد برای تقویت زبان، مخصوص افرادی هست که با پادکست خیلی حال میکنن! پادکستی که برای این کار معرفی میکنم All Ears English Podcast پادکست هست.
پیشنهاد: برای این کار استفاده از نرمافزار معروف duolingo توصیه میشه.
مثال: برنامه من برای امسال؟ ۲۴ کتاب در سال؛ معادل ۲ کتاب در ماه یا همان ۱۵ صفحه مطالعه در روز.
سوال: البته وقتی به این ارقام نگاه میکنم با خودم به عنوان یک آدم کمالگرا میگم که میتونم سه برابر این رو هم در روز بخونم. پس بهتر نیست به جای ۲۴ کتاب در سال این رقم رو به ۷۲ تا برسونم؟
جواب: وقتی میبینم پارسال که داشتم برنامهریزی سالانهم رو انجام میدادم، حتی نصف ۲۴ تا هم کتاب نخوندم، متوجه میشم که بهتره منطقیتر عمل کنم. (:
مثال: برنامه من برای امسال؟ ۱۰۰ فیلم در سال. ممکنه از دید شما این رقم تعداد کمی باشه اما برای من با توجه به جایگاهی که فیلمدیدن در نقشهی ذهنیم داره، عدد مناسب و دستیافتنیای به نظر میرسه.
توضیح: بعضی از ماها هستیم که عاشق سفر کردنان، اما گاهی فرصت سفر کردن پیش نمیاد. اینجور مواقع یک پیشنهاد خوب کشفِ جاهای دیدنی شهر محل زندگیِ خود آدمه، که تا به حال به اونجا نرفته.
توضیح: البته بعضیها (مثل یکی از دوستای من) وجود دارن که معتقدن آشپزی و سر و ته درست کردن یک غذای خاص با سرچ کردن در میاد! اما همه میدونیم که تجربهی دلچسبیه و آدمهایی که آشپزی یاد دارن، دو چندان جذابن.
و...
و اگر مطلب مفیدی بود و حداقل چیزی ازش یاد گرفتی یا تو رو به فکر فرو برد، برای این که بقیه هم بتونن ازش استفاده کنن؛
لطفا ?? «اینجا کلیک کن» و توئیتی که در توضیح این مقاله در «توئیتر» نوشتم رو ریتوئیت کن.
با این کار من هم انرژی میگیرم. ?
اکثر مواردی که خارج از اینها هست، موارد پرتکرار و کمکاربردتر بودن. من همچنان به دنبال موارد جدید هستم و هر زمان که موردی پیدا کنم این لیست رو به صورت روزانه آپدیت میکنم.
برای در جریان قرار گرفتن میتونید صفحهی من در ویرگول رو دنبال کنید و فراموش نکنید که این صفحه رو هم حتما بوکمارک کنید، تا از محتوای جدیدش بیخبر نمونید.
اگر این مطلب واسهت مفید بود، یک اکانت در ویرگول بساز و من رو فالو کن. تمام تلاشم بر اینه که محتوای مفیدی در اختیار مخاطب قرار بدم.
اگر مورد دیگهای در ذهنتون هست که به شما کمک کرده، اون رو کامنت کنید تا من و بقیهی خوانندهها استفاده کنیم.