دوره ی چهارم روبیکمپ داره شروع میشه و ما هم به دنبال جذب دانشجو هستیم. من و بقیه ی کمک مربی ها (TAs) تلاش کردیم دانشجویان مستعد بین سنین 14 تا 16 سال رو انتخاب کنیم و در این مسیر کلی تجربه ی جدید داشتم که میخوام در موردشون تو این مقاله براتون توضیح بدم:
جذب دانشجوی امسال روبیکمپ دو مرحله داشت:
1. تکمیل فرم ثبت نام (که شامل 2 بخش اطلاعات تحلیلی و تکنیکی می شد و حدود 210 نفر برای این بخش درخواست کردند.)
2. مصاحبه ی آنلاین ( از بین اون افراد، 60 نفر به مصاحبه دعوت شدند تا تیم روبیکمپ باهاشون صحبت کنه و بفهمیم آیا متقاضی مناسب روبیکمپ هست یا نه و.. من هم توش حضور داشتم:))
اگر هم بخوام در مورد روبیکمپ بگم، بنیادی غیرانتفاعی که شامل یک دوره ی یکساله هست و برای نوجوانان مستعد برگزار میشه. در طی این مدت بهشون مهارت های سخت تکی و نرم آموزش میده و هدفش گسترش افق های فکری نوجوانان کمتر بهره مند ایران هست. هر ساله روبیکمپ تعدادی دانشجوی جدید بورسیه تحصیلی میکنه و این مصاحبه ها مربوط به جذب دانشجوی بودند.
ما در طی دو روز به صورت فشرده با حدود 60 نفر به مدت 20 دقیقه مصاحبه کردیم، نوجوانانی که از همه جای ایران حضور داشتند. برای خودم تجربه ی جالبی بود، با اینکه بیشتر به منابع انسانی مربوط بود و من اطلاعات زیادی در موردش نداشتم اما خیلی چیزها یاد گرفتم.
یاد گرفتم اولین برخوردم با متقاضی بهتره چه شکلی باشه، چه جوری باهاشون صحبت کنم که احساس راحتی داشته باشن و اگر استرس دارن، استرسشون کمتر بشه و بتونم باهاشون ارتباط بگیرم.
قبل از مصاحبه برای خودم خیلی سوال بود که چه جوری قراره با 20 دقیقه صحبت کردن متوجه معیارهای طرف برای پذیرش مثل اشتیاق، علاقه و تلاشش بشیم؟ و همینکه به صورت غیر مستقیم به نتیجه ای که دنبالش هستیم برسیم برام جذاب بود.
مثلا برای اینکه بفهمیم طرف مقابلمون چه دغدغه هایی داره و چه چیز هایی براش ارزش هست، ازش می خواستیم که در مورد یک کاری که انجام داده و بابتش به خودش افتخار میکنه برامون بگه. مثلا افرادی که به خاطر کمکی که به دیگران کرده بودن به خودشون افتخار میکردند خیلی برامون جذاب بودند!! :)
دوست داشتیم بدونیم مصاحبه شونده چه مسیر زندگی داشته و در آینده ی خودش چی میبینه، برای اینکه به این جواب برسیم ازشون میخواستیم که در مورد افکار و اهدافشون در 5 سال گذشته و همچنین 5 سال آینده برامون بگن. این سوال اطلاعاتی در مورد نگاهی که متقاضی نسبت به خودش و آینده اش داره به ما می داد و می فهمیدیم دنیاش چقدر بزرگه و چه دغدغه هایی داره.
نکته ی دیگه ای که برام جالب بود، این بود که هر کدوم از کسانی که برای پذیرش اقدام کرده بودند، مشوق های متفاوتی داشتند، گاهی به خاطر رسیدن به موفقیت هایی که دانشجویان قبلی کسب کرده بودند علاقه داشتند وارد این راه بشوند و به این پیشرفت ها نزدیک شوند. این افراد در صحبت کردنشان کاملا مشخص بود که تنها دلیلی که میخواهند پذیرفته شوند، رشد خودشون و رسیدن به اهداف شخصیشون هست؛ در حالی که تعداد زیادی متقاضی ها داشتیم که علاوه بر اینکه خودشون از قبل برای رسیدن به این اهداف قدم برداشتند و تلاش کرده اند، بلکه تنها پیشرفت خودشون دلیل پذیرفته شدن نمی دونستند و هدفشون این بود که با مهارت هایی که یاد میگیرند بتونن به دیگران هم مفید باشند و برای رسیدن به رضایت همگانی تلاش کنند.
مثلا از متقاضیان می پرسیدیم تصور کنید در روبیکمپ پذیرفته شدید و الان کلی مهارت جدید دارید، میخواین باهاشون چی کار کنین و به کجا برسین؟ و جواب های افراد به این سوال رو خیلی دوست داشتم.
این مدت من با ویژگی به نام راهنماپذیری یا منتور پذیری آشنا شدم. یعنی کسی که قابلیت راهنمایی گرفتن رو داشته باشه. حالا چرا یکی از معیار های پذیرش روبیکمپ راهنما پذیری هست؟ چون کسی که از لحاظ روانی تمایل به رشد کردن و رشد دادن بقیه نداشته باشه یا اصطلاحا لیوانش پُر باشه و تمایلی به تغییر خودش نداشته باشه، در حالی که ممکنه خیلی مستعد باشه اما انتقاد پذیر نخواهد بود و جای پیشرفت نداره، در نتیجه این افراد اصلا مناسب روبیکمپ نیستند.
چیزی که خیلی بین افراد مشخص بود و با یک سوال متوجه اش می شدیم، نوع دیدگاهشون به جنس مقابل، به خصوص خانم ها بود. از آنجایی که متقاضیان از تمامی تقاط ایران بودند، افرادی را داشتیم که زاویه دید متفاوتی در مورد اختیارات دخترها داشتند و این برای من خیلی ناراحت کننده بود که این اختلاف جنسیتی هنوز در بعضی روستاها وجود داره. هنوز عقیده ی بسیاری از خانواده ها این است که لازم نیست دختر مهارتی یاد بگیره و پیشرفت و در جامعه بودن دختران برای بعضی خانواده ها اتفاق عجیب و غریبی به نظر میاد. همچنین بسیاری از خانواده ها تحصیل دو جنس در کنار هم رو خیلی مشکل می دیدند و به همین دلیل، بعد از پذیرش ما 3 دانشجوی دختر را از دست دادیم. به نظر من علت این اتفاق میتونه کمبود اطلاعات و در واقع فقر فرهنگی باشه که به راحتی حل نمیشه. اینکه دیدگاه مساوی بودن دو جنسیت از لحاظ فرهنگی رو می دیدم مصمم تر می شدم که به عنوان یک دختر ایرانی جوری عمل کنم که حداقل دیدگاه اطرافیانم رو به این موضوع تغییر بدم و نشون بدم هیچ محدودت جنسی نباید انسان ها رو از تلاش کردن منع کنه.
این نکاتی بود که من در طی این 2 روز به صورت اکتسابی و کاملا تجربی بهش رسیدم. در حدی که نوع معاشرت من از اولین مصاحبه تا آخرین خیلی بهتر و حرفه ای تر شده بود و خودم این رو متوجه می شدم:)
الان حدودا 35 نفر از این مراحل عبور کردند و عضو جدید روبیکمپ هستن و... میریم برای شروع یک سال متفاوت!!