یه حسی دارم مثل حس عالی نبودن؛ مثل کافی نبودن! شاید هم به کمالگرایی ربط داره؛ این که میخوای تو همه چیز عالی باشی: تو کارت، تو حالت، جلو دیگران، جلو رقیبات و … . تلاش برای رسیدن به هدف خوبه؛ اما تا زمانی که خودت رو و و ارزشهات رو یادت نره.
خوشحالیکردن یادت میره، دلخوشیهای کوچیک یادت میره، آرامشِ همین الانِ زندگیت یادت میره و فقط به این فکر میکنی که من عالی نیستم؟ من از فلانی بهتر نیستم؟ بقیه چقد خوبن من نیستم؟ همه چقد جلو هستن و من نیستم؟ و یهو تمام تلاشها، رسیدنها، انگیزهها و آرزوهای خودتو اندازه یه قطره میبینی در برابر چیزی که دیگران هستن. درست همین موقع است که فکر میکنی چقدر بدبختی و چقدر از خودت راضی نیستی! با اینکه شاید همه این فکرها فیک و الکی باشه!
اولش فکر میکردم فقط منم که این شکلی احساس میکنم و شاید مشکلی دارم؟ تو ذهنم باز همهشون رو ربط میدادم به این که من کافی نیستم و بقیه از من بهتر زندگی میکنن. تا زمانی که وقتی با منتورم، صابر، داشتم صحبت میکردم؛ با ترسی به نام "FOMO"، مخفف کلمه Fear of missing out آشنا شدم. دست به دامان گوگل شدم و به نتایج خیلی انگیزه بخشی رسیدم.
از بهترین تعریفهایی که برای این اختلال خوندم این بود:
زمانیکه فرد احساس میکند یا اینگونه برداشت میکند که به دیگران بیشتر خوش میگذرد، زندگی بهتری دارند یا چیز های بهتری نسبت به او تجربه میکنند، میگوییم ترس از دستدادن رخ داده است. به زبان ساده FOMO پاسخ احساسی انسان نسبت به این باور است که من دارم فرصتهایی را از دست میدهم.
اون چند دقیقه که داشتم سرچ میکردم اینقدر ذوقزده شده بودم که نگو! چیزی که از همه بیشتر من رو خوشحال کرد این بود که اولا این فقط مشکل من نیست و این حس در میلیونها آدم مشترکه؛ پس چیزی نیست که بابتش خودم رو سرزنش کنم. دوم اینکه راهحل داره!
بعد از اینکه این حسم رو فهمیدم یا به قولی درون خودم کشفش کردم، شروع کردم دنبال منشا اش گشتن. اینجا چند تا از راهکارهایی که به خودم کمک کرده رو باهاتون به اشتراک میذارم:
قطعا که سوشال مدیا یکی از مهمترین منابع برای بهوجود آومدن این حسه؛ چرا؟ چون هیچ بنی بشری نمیاد از دلتنگیها و سختیهای زندگیش پست بذاره و اونا رو در معرض توجه و دید دیگران قرار بده. بلکه معمولا آدما موفقیتها و خوشحالیهاشونو به اشتراک میذارن و دوست دارن این وجههای باشه که دیگر افراد ازشون میبینند (بگم که آدمایی هم هستن که فقط این صحنهها رو به اشتراک نمیذارن و بخش ناامیدی و شکستهاشون رو هم بولد میکنن و من ازین آدما خوشم میاد. حداقل احساس میکنم با یه ربات همیشه خوشحال در ارتباط نیستم:))
نتیجهگیری: بسیاری از چیزهایی که در پلتفرمهای سوشال مدیایی از جمله اینستاگرام (چون خودم خیلی بیشتر باهاش سروکار دارم و دارم تجربهاش میکنم، مثال زدم) میبینیم، بخشی از هزاران قسمت زندگی یک آدمه و اگه احساس میکنیم که اون فرد رضایت و خوشبختی بیشتری از زندگیش نسبت به ما داره، احتمال بالایی دارد که اشتباه کنیم.
پس سعی کردم خودم و زمانم رو مدیریت کنم و بیشتر از مقداری که میدونم بهش نیاز دارم، خودم رو درگیر اینستاگرامم نکنم.
مدتی بود که به خاطر ویروس کرونا و دلایل دیگه ارتباط من با دوستان واقعیم خیلی محدود شده بود و بیشترین ارتباطم از طریق موبایل و سوشال مدیا بود. این روزا سوشال مدیا بخش بزرگی از زندگی هممون (حداقل من) رو تشکیل میده و نمیتونم بگم سعی کردم بذارمش کنار، ولی تلاش کردم ارتباطات و ملاقاتهای حضوری و واقعی رو هم بیشتر کنم. وقتی اینجوری احساس بهتری داشتم، ترس از دستدادن برام خیلی کمرنگتر بود چون خودم اون لحظه کیف کرده بودم!
نقطه مقابل JOMO : FOMO !
در پی ریسرچهای دوباره، به نکته جذابی به نام JOMO، مخفف Joy of Missing out یا لذت از دستدادن برخوردم. همون طور که از اسمش معلومه، به معنی لذتبردن از زندگی و زندگی در لحظه و … هست. اصلا دوست ندارم از جملات کلیشهای استفاده کنم پس تو زندگی واقعی ازش مثال میزنم :)
وقتی دچار فومو میشیم، میتونیم دو وضعیت مختلف رو تجربه کنیم: خودخوری کنیم و از لذتبردن دوستامون حسرت بخوریم، یا میتونیم از زمان خودمون طور دیگری استفاده کنیم و از خوندن یه کتاب یا انجام یه کار خاص لذت ببریم. اینکه در ازای چیزی که از دست دادیم سعی کنیم به همون علت لذت ببریم، تجربه جومو هست.
در واقع، مطابق با جومو، افراد باید کارهایی را انتخاب کنند که از آنها لذت میبرند و کارهایی را انجام دهند که برایشان خوشحالی به همراه داشته باشد. افرادی که به فومو مبتلا هستند، دائماً با مقایسهکردن زندگی خود با اتفاقاتی که در شبکههای اجتماعی رخ میدهد، بهدنبال این هستند که چه چیزهایی را از دست میدهند؛ در حالی که افرادی که مطابق با جومو زندگی میکنند، تنها بهدنبال یافتن خوشحالی در زندگی بوده و به این مسائل اهمیت نمیدهند.
گاهی تبدیل فومو به فوجو کار سختی به نظر میاد اما کافیه که یکم راحت بگیریم و با خودمون کیف کنیم :)
میدونم که این روزا خیلیهامون درگیر همچین دغدغههای ذهنی میشیم و امیدوارم این مقاله براتون جذاب بوده باشه. من تجربیات خودم رو گفتم، خوشحالم میشم شما هم از حستون و تجربهتون تو کامنتها برامون بنویسید. منابع رو هم براتون میذارم که اگه دوست داشتید بهشون سر بزنید :)