بعد چند سال کار کردن اینو یاد گرفتم که خیلی همه رو جدی نگیرم. بیشتر ادمی رو جدی بگیرم که حاضره برای سفارش مبلغی رو به عنوان بیعانه بپردازه. متاسفانه با اکثر آدمایی که بدون بیعانه کار کردم، اذیتم کردند.
اقای همسر، هنوز یه سری ها رو جدی میگیره و هی پیگیری میکنه. میگه فلان خانم اومد دیگه؟ و خب من خنده م میگیره خدایی. همه ادما که قرار نیست ازت خرید کنند.
یه مشتری چندین وقت پیش داشتم. اصرار داشت برگه سفارشش به اسم خانومش باشه. اما شماره ی خودش رو برای هماهنگی داد و رفت. دیروز بعد یک ماه برگشت. سفارش لوگو و شاپینگ بگ و کارت ویزیت داد. مغازه لباس بچه فروشی دارند ظاهرا. این بار ازش پیش پرداخت گرفتم. تجربه ای در زمینه ی شاپینگ بگ ، صادقانه هنوز ندارم. اما خب همیشه به خودم دلگرمی میدم و میگم هیچ آدمی دانا زاییده نشده. روز اول که با کارت ویزیت ها کار میکردم گیج میشدم و سختم بود. روزای اولی که ازم اسم فونت ها رو میپرسیدن، واقعا همه رو حفظ نبودم از خودم میپرسیدم چطوری ادما اینا رو یاد میگیرن؟
و خب الان هم اسم اکثر فونت ها رو حفظم. هم مث آب خوردن کارت ویزیت نشون ادما میدم. و خب صادقانه من هیچ زمان اختصاصی ای رو برای این کار نذاشتم. واقعا کم کم و به مرور این کارو یاد گرفتم. بدون این که اذیت بشم حتی!
امروز اقایی که گفتم اومد و پیگیری شاپینگ بگ ها رو کرد. یکم نگران شدم. یکی اینکه پیدا کردن چاپخونه معتبر برای شاپینگ بک کار آسونی نیست. چون اولا تیراژ هزار تایی واسه شاپینگ بگ همچین کم نیس. دوما مبلغ میره بالا. و با کوچک ترین خطا، تو زیر سوال میری و نه چاپخونه!
چاپخونه ای که باهاش همیشه کار کردم، به نظرم قیمتش یکم زیاد بود. یه چاپخونه تو اصفهان پیدا کردم. فکر میکردم نهایتا مثلا تفاوت قیمت شون یه تومن باشه. اما دیدم نه! تا ۶ میلیون هم تفاوت قیمت هست. به همسر گفتم شنبه زنگ بزنم و بگم برام نمونه شاپینگ بگ بفرستند. چرا که من دقیقا نمیدونم تفاوت بین گلاسه ۱۷۰ گرم و ۲۰۰ گرم توی کار خودشو چطور نشون میده.
بعد زنگ زدم به اقای عباسی و ازش پرسیدم که اونا چه قیمتی میزنن کارو. بهم گفت دونه ای ۱۶۸۰۰! و خب برق از سرم پرید. بهم گفت این کارو با گلاسه ۲۰۰ گرم میزنه و کارش هم گارانتی داره. تازه اونجا بود که من سر افتادم شاید واقعا این ۳۰ گرم تفاوت خیلی فاحش میتونه باشه.
به مشتری قیمت ابعاد ۲۳ در۲۴ و ۲۴ در۳۰ رو دادم. همسر که داشت لیست قیمت آماده میکرد همش تعجب میکرد و میگفت چقد گرون درمیاد. حقیقت ش اینه کی باورش میشه کاغذ یهو اینقد مسخره گرون شد؟
مشتری اومد و دست گذاشت رو گرون ترین گزینه. بعدم گفت اینا ابعادش کوچیکه. من ۵۰ در ۴۰ میخوام.
و خب مسلمون! یه لباس بچه مگه چقد جامیگیره؟ درسته هرچقدر ابعاد بزرگتر باشه سود منم بیشتره. اما خب واقعا توجیه کردن ادما گاهی واقعا برام سخته.در نتیجه گفتم چشم. قیمت میگیرم.
به همسر گفتم اینجوریه.
بارها بهش گفتم جیب مشتری رو با جیب خودت اندازه نزن. یه سریا واقعا پول دارن. و خب واقعا به من مربوط نیست از کجا آوردن و چجوری میخوان خرج کنند. همسر همش شگفت زده بود که واقعا چرا طرف دونه ای ۱۶ هزار تومن حاضره بده!؟
گفتم خب اون چیزی رو از دست نمیده. از مشتریش میگیره بعد. تمام!
پند امروز
جیب مشتری رو با جیب خودت اندازه نزن.