صبح بود ساعت ۹ اولین بار پام رفت توی گودال قبل چهارراهِ بعد مترو شادمان به سمت دانشگاه
جفت جورابام خیس شدن و من تو اولین ری اکشن در حال طی کردن خیابون از این طرف به اون طرف در حالی که ماشین ها پشت چراغ ایستاده بودن نگاهم میکردن احتمالا،میخندیدم.
رسیدم اون طرف سیگارم رو روشن کردم.
هندزفریم یکیش کار میکرد از یه طرف صدای ماشین هایی که منتظر بودن چراغ سبز شه میشنیدم از اون طرف داریوش میگفت بوی گندم مال من هرچی که دارم مال تو..
آقا گودال بعدی!
پاهام سردشون بود یکم راه رفتن برام سخت شده بود سنگینی میکردن یکم.
کات.
ساعت ۶ و نیم عصر تو ایستگاه تاکسی های جلوی مترو علم و صنعت منتظر ماشینم. یه صف طویل از آدم هایی که خطی وایسادن تا نوبتشون بشه.ملاحظه بفرمایید که خطی توی یک راستا نه عقب نه جلو نه اون ور نه اینور دقیقا تو یک راستای مشخص و خب حدس بزنین وات! جایی که من وایساده بودم وسط یه گودال نیمه عمیق آب بود یعنی اگه کفشام سالم بود احتمالا برام مهم نبود اصلا شاید نمیفهمیدم ولی خب تو این وضع وقتی به گودال نگاه میکردم حس میکردم آب توش داره کم میشه و همش مستقیم میره توی بوتم
صدای آهنگ رو زیاد کردم و سعی کردم لبخندم رو جمع و جور کنم. نمیدونم داشتم به چی میخندیدم. یعنی من میدونم چقدر این واقعه خنده داره اما نمیدونم چطوری توضیح بدم کجاش خنده داره. انی وی. تو همین گیر و دار صدای تام یورک یهو بعد از دو سه بار قطع و وصل شدن کاملا خفه شد. کیدینگ می؟ آقا از انقدر خنده دار بودن داشت گریم میگرفت که ور رفتم با سیم هندزفری موجب شد دوباره تام جون شروع کنه به چه چه زدن و حدس بزن وات!
نفر بغلیم حرکت کرد به سمت ماشین و منم باید تکون میخوردم اما نمیخواستم. آهنگم قطع میشد! معلومه که نمیخواستم داشتم لذت میبردم.
تا جایی که میشد سعی کردم وانمود کنم نفهمیدم باید تکون بخورم اما دیگه وقتی بغلیم بهم گفت خانم!؟خیلی سخت میشه ندید گرفت.
راه افتادم با پاهایی که به شگل پرگار تکون میخوردن و دستم که تو حالت خاصی سیم هندزفری رو توی جیبم نگه داشته بود اما فایده نداشت
موزیک تموم نشده بود که ماشین بعدی اومد
همون که منم باید سوارش میشدم
موزیک تموم نشده بود که دستم رو به ناچار دراوردم تز جیبم که در رو باز کنم و صدا قطع شد
اما من بازم میخندیدم
وقتی رسیدم خونه و به مامانم گفتم کمکم کنه بیام تو چون پاهام یخ زده بودن، بازم میخندیدم.
اونم میخندید.
باور کنین ما واقعا زنده ایم. ما چیزی بیشتر از غصه ایم ما چیزای بیشتر از بی پولی و درد میسازیم مثل خنده
ما زنده ایم حرومزاده ها
ما هنوز زنده ایم?