ماهِ آبی
ماهِ آبی
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

نکته‌هایی برای بهتر نوشتن: چرت و پرت بنویس


درست مثل هر هنر دیگری، نوشتن هم درس‌های منحصر به خودش را دارد. هر بار سعی می‌کنیم که بهتر بنویسیم، چیزی برای یادگرفتن پیدا می‌کنیم.

نوشته‌ی شما می‌تواند تبلوری از افکار و هویت شما باشد، به همین خاطر بهتر نوشتن می‌تواند به ارائه‌ی تصویر شفاف‌تری از درون‌تان منجر شود. مهم نیست چقدر مهارت دارید، همیشه جای رشد و یادگیری وجود دارد.

من به عنوان یک نویسنده بیشتر وقت خودم را صرف پیدا کردن ایده‌های جدید می‌کنم و مدام برای رشد خودم کتاب و مقاله می‌خوانم. طی تحقیقاتم به نکات مفیدی برخوردم که فکر می‌کنم می‌تواند برای همه‌ی نویسنده‌ها، چه تازه‌کار، چه کارکشته کمک‌کننده باشد.

در اینجا به چند نکته اشاره می‌کنم:

1. کله‌ی سحر شروع به نوشتن کن

بهترین نکته‌ای که می‌توانم به آن اشاره کنم نوشتن در اول صبح است. منظورم از اول صبح، به محض بیدار شدن است. یعنی به محض خواندن نماز صبح، قبل از روشن کردن کتری و خوردن صبحانه، چک کردن گوشی و هرکار دیگری، کامپیوتر را روشن و شروع به نوشتن کنید. هر چیزی که به ذهن‌تان می‌رسد بنویسید. در مورد خوابی که دیشب دیدید، درمورد فکری که به مغزتان رسیده، خاطره یا هر چیز دیگر. اصلا برای فکر کردن وقت نگذارید. فقط بنویسید.

می‌دانم بسیاری از دوست‌داران نویسندگی، از جمله خودم چنین چیزهایی را تجربه‌ کرده‌اند:

  • چندین کتاب راجع به نویسندگی خوانده‌اند، ولی همچنان چیزی نمی‌نویسند.
  • درمورد نویسندگی، درمورد ایده‌ها و برنامه‌هایشان با خانواده و دوستان صحبت می‌کنند...اما باز هم چیزی نمی‌نویسند.
  • یک روز عصر، بعد از یک روز کاری خسته کننده، یکی دو صفحه می‌نویسند، شدیدا انگیزه پیدا می‌کنند که به همین روند ادامه دهند....ولی یک یا دو روز بعد، دیگر نمی‌نویسند.
  • هر روز توی ترافیک فکر می‌کنند که بعد از رسیدن به خانه چه چیزهایی بنویسند و به خودشان قول می‌دهند که همان شب به طور رسمی نوشتن رمان جدیدشان را استارت بزنند و روزی 2000 کلمه بنویسند... اما بعد بجایش PES می‌زنند: بیخیال نوشتن! کل روز سرم توی کامپیوتر بود الان می‌خواهم فقط لش کنم!
  • کلی ایده توی دفتر یادداشت‌شان نوشته‌اند، اما هیچ‌وقت سعی نکردند حتی یکی از آن ایده‌ها را گسترش دهند.

بعد از نقل مکان به منزل جدید و سروسامان دادن به اوضاع زندگی‌ام یک تصمیم بزرگ هم گرفتم. تصمیم گرفتم صبح بعد از نماز، سراغ آشپزی و تمیزکاری (یا شاید هم خوابیدن) نروم. می‌دانید چه کار کردم؟ برای اولین بار قهوه درست کردم و یکراست سراغ لپتاپ رفتم، از سایت نوزیلی صدای باران و طبیعت را پخش کردم و بعد...بی‌وقفه نوشتم.

برای اولین بار برای خودم قهوه درست کردم :) گرچه فکر می‌کنم در خوردنش زیاده‌روی کردم چون عصر همان روز تپش قلب گرفتم :D
برای اولین بار برای خودم قهوه درست کردم :) گرچه فکر می‌کنم در خوردنش زیاده‌روی کردم چون عصر همان روز تپش قلب گرفتم :D


صبح روز بعد هم همین کار را کردم. روز بعدش هم همینطور...دو ماه گذشت و حالا من 2 داستان کوتاه (به صورت پیش‌نویس اولیه) و چندین مقاله برای وبلاگم نوشتم. همه‌ی اینها فقط با نوشتن در صبح زود محقق شد.

2. سد نویسندگی، پَر!

سد نویسندگی :(
سد نویسندگی :(


دان هارمون در یک جلسه‌ی پرسش و پاسخ آنلاین روشی ارائه کرد که با به‌کارگیری آن می‌توان برای همیشه با سد نویسندگی که در اصطلاح خارجی به آن Writer's Block می‌گویند خداحافظی کرد.

تنها دلیلی که یک فرد به سد نویسندگی برمی‌خورد، کشمکشی است که بین هدف «خوب نوشتن» و «ترس از بد نوشتن» پیش می‌آید. به طور پیش‌فرض غریزه‌ی ما این است که بر ترس غلبه کنیم، اما احساسات ما خیلی کمتر از اهداف‌مان تحت کنترل ما هستند، و از آنجایی که این کشکمکش بین دو نیروی مخالف رخ می‌دهد، اگر خیلی ساده هدفت را از «خوب نوشتن» به «بد نوشتن» تغییر دهی، چشمه‌ای از ایده‌ها بر شما سرازیر می‌شود. ما از گندزدن و خراب کردن واهمه داریم. اصلا به طور پیش‌فرض فکر می‌کنیم خوب نیستیم. انگار روی کف دست‌مان چنین چیزی را می‌بینیم.

پس بنا را بر این بگذار چیزی که می‌نویسی عالی نباشد. مزخرف بنویس. به خودت ثابت کن که بی‌استعدادی. باور کن اینطور کارت سریع‌تر پیش می‌رود. حالا وقتی بعد از 6 ساعت متنی درب و داغان نوشتی، می‌توانی در مرور و بازنویسی بعدی بهترش کنی. چون تو علاوه بر اینکه بی‌نهایت بی‌استعدادی، یک منتقد بی‌رحم و تندرو هم هستی. خب این توصیه‌ی من برای دور زدن سد نویسندگی است. طرز فکر «من یک روز متنی فوق‌العاده می‌نویسم» را به «چاره‌ای ندارم جز این که چرند بنویسم» تبدیل کن و بعد از نوشتن، «یونیفرم نویسنده‌ی بد» را دربیاور و لباس «منتقد بی‌رحم» تنت کن و اولین پیش‌نویست را با خاک یکسان کن و آن را تبدیل به پیش‌نویس دوم کن. بعد از پیش‌نویس پانزدهم، کسی چه می‌داند، شاید این مزخرفاتی که نوشتی واقعا چیز خوبی از آب درامده باشد. امتحانش کن! ضرر ندارد.

«به خودت اجازه‌ی مزخرف نوشتن بده، به شرط اینکه هوشمندانه بازنویسی کنی.» سی. جی. شری

3. اجازه نده روزهای بد جلوی نوشتن شما را بگیرد

گاهی اوقات آدم از نوشتن دلسرد می‌شود. تصور کنید کلی زمان و انرژی صرف نوشتن مقاله یا داستانی می‌کنید که هیچ‌کس به آن توجهی نمی‌کند، کسی روی آن کلیک نمی‌کند و مجله‌ای آن را نمی‌پذیرد. اکثر نویسنده‌ها انتظار دارند همیشه در فرایند نوشتن موفق باشند، اما به نظرم این درست نیست.

در نوشتن هم مثل هر کار دیگری روزهای خوب و روزهای بد وجود دارد. من هم بارها پیش آمده که حس و حال نوشتن نداشته باشم. نداشتن انگیزه و نگرفتن خروجی مورد انتظار باعث می‌شد گاهی اوقات قید نوشتن را بزنم.

حقیقت این است، مهم نیست روز خوب یا بدی دارید، مهم این است که شما همیشه یک نویسنده‌اید.

رابطه‌ی اکثر نویسنده‌ها با اثر هنری‌شان رابطه‌ی عشق-تنفر است: گاهی عشق، گاهی تنفر.

اما اینها نرمال و بخشی از طبیعت انسان هستند.

جونو دیاز می‌گوید: «به نظرم یک نویسنده همیشه یک نویسنده است؛ حتی اگر در کاری که می‌کند اثری از امید نمایان نباشد، او همیشه می‌نویسد.»

برای خلاص شدن از حس بی‌انگیزگی، کلافگی و ناامیدی این کارها را انجام دهید:

  • به خودتان فرصت استراحت بدهید. به کار دیگری بپردازید و وقتی انرژی لازم را کسب کردید به نوشتن برگردید.
  • به چیزهایی که تا الان نوشتید و موفقیت‌هایی که کسب کردید فکر کنید و قدردان باشید.
  • اگر رفیق نویسنده دارید یا عضو یک گروه نویسندگی هستید، راجع به احساستان با آنها حرف بزنید.

4. همیشه می‌توان چیز جدیدی آموخت

یاد گرفتن از بقیه معمولا فرصتی برای رشد مضاعف فراهم می‌کند. از سایر نویسنده‌ها کمک بگیرید. کتاب‌هایشان را بخوانید. ببینید از چه ابزارها، تکنیک‌ها و سبک‌هایی برای نوشتن استفاده می‌کنند.

«اگر نوشته‌های خوب را نخوانید، نمی‌توانید چیزی بنویسید.» لئو بابوتا

کتابی که خوندنش رو جدیدا شروع کردم :)
کتابی که خوندنش رو جدیدا شروع کردم :)

یکی از کارامدترین روش‌ها برای پیدا کردن ایده‌های جدید خواندن آثار نویسنده‌های مختلف است. مهارت نویسندگی یک شبه مثل لوبیای سحرآمیز رشد نمی‌کند. خوب نوشتن همین طوری اتفاق نمی‌افتد و نیازمند یادگیری روزانه، فراموش کردن آموخته‌های قبلی و یادگیری دوباره است. نویسنده‌های خوب همیشه داستانی برای گفتن دارند و می‌توانیم از تجربیات شخصی آنها و درس‌هایی که گرفته‌اند یاد بگیریم.

«درس گرفتن از تجربیات کار عاقلانه‌ای است، اما از آن عاقلانه‌تر درس گرفتن از تجربیات دیگران است.» ریک وارن

5. از شبکه‌های اجتماعی و وبلاگ‌های عمومی برای نوشتن بهره بگیرید

به گروه‌های نویسندگی که در شبکه‌های اجتماعی شکل گرفته‌اند بپیوندید و نوشته‌هایتان را در آنجا نشر دهید. اینستاگرام، توییتر و لینکداین بسترهای مناسبی برای به اشتراک‌گذاری نوشته با دیگران فراهم می‌کنند. برای پلتفرم‌های مختلف نویسندگی مثل ویرگول مطلب بنویسید. نوشته‌هایتان را در مجلات مختلف آنلاین منتشر کنید.

به اشتراک گذاری نوشته‌ها با بقیه برای جذب خواننده و مخاطب ضروری است، بستری برای تعامل با خواننده برقرار می‌کند و باعث می‌شود نویسنده تلاش بیشتری برای واضح نوشتن کند. همچنین نوشتن در فضای عمومی خود یک رزومه محسوب می‌شود و ممکن است فرصت‌های قابل توجهی برایتان به وجود بیاورد.

البته اگر نویسنده‌ی تازه‌کار هستید از این نکته فاکتور بگیرید. بهتر است اوایل شروع نویسندگی فقط برای خودتان بنویسید و آن را با کسی به اشتراک نگذارید.

قطعا با گذر زمان، افزایش دانش و تجربه، فن نویسندگی بهتر و بهتر می‌شود. هیچ نویسنده‌ای کامل نیست، اما همیشه می‌توان بهتر بود و می‌توان چیزهای بیشتری آموخت.

امير المؤمنين عليٌّ عليه‏السلام:

رَسولُكَ تَرجُمانُ عَقلِكَ ، وكِتابُكَ أبلَغُ ما يَنطِقُ عَنكَ .

فرستاده تو ، ترجمان خرد توست ونوشته‌‏ات ، رساترين سخنگوى تو. (نهج البلاغة : الحكمة 301 منتخب ميزان الحكمة : 482)

نویسندگینوشتننکات نویسندگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید