فصل دوم ، قسمت اول : طرح اولیه
پیش از خواندن این بخش به مقالهی ترجمه شدهی " ۱۲ تایپ شخصیتی در داستانها " رجوع کنید .
پس از انتخاب موضوع ، اولین زمینههای طرح داستان شکل میگیرد . طرحی که اصل ، اساس و بن مایه داستان را از ابتدا تا انتهای آن شرح میدهد .
در این طرح ابتدا اصلی ترین شخصیت که قهرمان داستان باشد ، یعنی پروتاگونیست ، پی ریزی میشود .
میدانیم در اکثر داستانها ، ماجرای اصلی بر روی پروتاگونیست متمرکز است . پس طبعتا باید اولین شخصیتی که بدست ما خلق میشود همان قهرمان داستان باشد و دیگر شخصیتها براساس پروتاگونیست ، سرگذشت ، اهداف و چالشهای او خلق شود .
در این قسمت به علایق و نفرتها ، ویژگیها ، نقاط ضعف و قدرت و ... پروتاگونیست پرداخته میشود و سپس اصلی ترین چیزی که در داستان باید بر روی آن متمرکز باشد ، در کنارش آورده میشود .
برای مثال ما با پروتاگونیستی روبرو هستیم که به دنبال نجات مردم از اشرار است . این شخص دارای روحیهای بسیار قوی و ثابت قدم است اما نقطهی ضعف او ازخودگذشتگی بسیار بالای اوست . ( لزومی ندارد صرفا وقتی چالشهای پروتاگونیست را شکل میدهید به سرعت به سراغ آنتاگونیست بروید . پیشنهاد میکنم مرحله به مرحله پیش روید و وقتی یک شخصیت به طور کامل ساخته شد ، شخصیت بعدی را دنبال کنید )
همین نقطهضعف پروتاگونیست باعث میشود تا در چالشهای بعدی در نجات مردم از همین اشرار (منظور همان آنتاگونیست فرضی است ) با مشکل روبرو شود و در اینجاست که میتوانید آنتاگونیست را براساس همان نقاط ضعف پروتاگونیست ساخته و یا بازهم آن را نادیده گرفته و به دیگر ارکان شخصیت پروتاگونیست بپردازید .
دقت کنید این شخصیت در داستان جنبهی بسیار مهم و حیاتی دارد پس آن را نادیده نگیرید و سرسری از کنار آن عبور نکنید . به لایهلایهی زندگی ، اخلاق ، رفتار و ... بپردازید . تا پایان داستان تنها شخصیتی که لازم است تا تمامی ارکان زندگی و وجودش را چه مستقیم و چه غیر مستقیم برای مخاطب شرح دهید ، در اول و آخر پروتاگونیست است .
ادامه دارد...