ویرگول
ورودثبت نام
BoJack
BoJack
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

شوریدگی

ببخشید من مثل تو طراح خوبی نیستم :)
ببخشید من مثل تو طراح خوبی نیستم :)

اونقدر راه رفته بودم که پاهام خودشون رو به زمین می‌کشیدن و نفس‌هام به شماره افتاده بودن. اونقدر خسته بودم که می‌خواستم خودم رو رها کنم، بیفتم و تا ابد بخوابم. اما تو همین هیاهو بود که تو رو پشت سرم دیدم، داشتی به شکل مسخره‌ای با دهنت صدا درمیاوردی و به گمونت سوت می‌زدی. تو رو دیدم، بهت خندیدم و فهمیدم طی کردن این مسیر با تو لذت‌بخشه‌. تو رو دیدم و دیدم که پاهام دوباره جون گرفتن و انگار می‌تونم ساعت‌ها راه برم و تلاش کنم.
تو، تو از وقتی به زندگیم اومدی دنیایِ سیاه و سفیدم رو رنگی کردی. تو نور بودی و تابیدی به جهان تاریک من. تو شور بودی و دمیدی در این هوایِ گرفته من. تو امید بودی و تزریق شدی به زندگی ناامید من. تو جوانه بودی و براومدی در این کویر من‌. تو عشق بودی و رسوخ کردی به قلب شکسته من.
با تو می‌شه راحت بود، با تو می‌شه صادق بود، با تو می‌شه خندید، گریه کرد، رها بود. با تو می‌شه آروم گرفت. با تو می‌شه خوشحال بود. با تو می‌شه زنده بود، زندگی کرد.
قرار بود من مراقب تو باشم و تو قبول کردی که این نقش رو بازی کنی؛ در حالیکه جفتمون می‌دونیم این تویی که مراقب منی. تو فرشته‌ای بودی که نازل شدی برای حفاظت از من. می‌خوای بال‌هات رو نبینم، می‌خوای باور کنم حقیقی هستی، می‌خوای بپذیرم که مثل مایی ولی می‌دونم که نیستی.
تو فرق داری. تو اون خواهر کوچیکه‌ای هستی که نداشتم. تو اون دوستی هستی که آرزوش رو داشتم. تو اون پناهی هستی که بهش نیاز داشتم. تو اون ذوق بچگانه‌ای هستی که فراموشش کرده بودم. تو اون محبتی هستی که ازم دریغ شده بود. تو اون خیالی هستی که از یاد برده بودم. تو اون صداقتی هستی که دنبالش بودم. تو اون پاکی‌ای هستی که فکر می‌کردم وجود نداره.
تو اون ستاره‌‌ی درخشانی میون انبوه آلودگی‌‌ها، تو اون درخت سبزی میون بیابون‌ها، تو اون ساحل امنی میون دریاها، تو اون تابلوی راهنمایی میون جاده‌ها، تو اون رویایی شیرینی میون کثرت کابوس‌ها.
تو گاهی برام از مادر مهربون‌تری، تو گاهی برام از خواهر دلسوزتری، تو گاهی برام از پدر پناه‌تری، تو گاهی برام از معلم آموزنده‌تری، تو گاهی برام از خودم بهم نزدیک‌تری.
تو همونی هستی که شب‌ها باهام بیدار می‌مونی و روزها رو برام قابل‌تحمل می‌کنی. تو همونی هستی که وجودم رو گره زدی به بودنت. تو همونی هستی که برای نجاتش تا عمق جهنم می‌رم. تو همونی هستی که حاضرم به‌خاطرش فرصت نجات دنیا رو از همه بگیرم. تو همونی هستی که من رو به یاد من آوردی. تو خودِ من هستی.
دوستت دارم.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید