BoJack·۱ سال پیشمناین آخرین متن منه، آره آخرین. احتمالاً وقتی میخونیدش من دیگه تو این دنیا نیستم. میدونم و میدونید که میتونستم خیلی بهتر از اینها بنویس…
BoJack·۱ سال پیشرفتنخیلی ناگهانی اتفاق افتاد. بدون فکر و بدون برنامه قبلی. انگار همین ناگهانی بودنش بود که باعث شد انجامش بدم؛ میدونید چی میگم؟ منظورم اینه که…
BoJack·۲ سال پیششوریدگیببخشید من مثل تو طراح خوبی نیستم :)اونقدر راه رفته بودم که پاهام خودشون رو به زمین میکشیدن و نفسهام به شماره افتاده بودن. اونقدر خسته بود…
BoJack·۲ سال پیشآیینهخودت رو توش میبینی، برانداز میکنی، روبهرو میشی اما واقعاً به چی داری نگاه میکنی؟ خودت؟ نه؛ بعید میدونم. میترسی که ببینی واقعاً کی ه…
BoJack·۲ سال پیشخروجساعتم زنگ میخوره؛ وقتش رسیده! از جام بلند میشم و تختم رو مرتب میکنم. لباسهایی که از قبل تا کرده بودم رو میپوشم و حاضر میشم. نامهیِ ک…