برای اولین بار و برای اولین سال، کسانی را یافتم که بتوانم با آنها بخندم، با آنها خوش باشم، با آنها سختی ها بگذرانم و با آنها گریه سر دهم.
چنان این آدم ها همه چیز تمام بودند که انگار خدا از خودِ بهشت اینها را وسطِ زندگی من نازل کرد تا بشوند جزوه لیستِ اول آدم های زندگی ام.
دلم می خواهد ساعت ها بنشینم و از دور تماشایشان کنم.
خنده هایشان را، گریه هایشان را...
دلم می خواهد ساعت ها به تماشایشان بنشینم و نگاهشان کنم، بدون آنکه متوجه حضورم شوند به زندگی شان ادامه دهند و من به نگریستنم ادامه...
یک روز به خاطره ها می پیوندم و با باد همراه می شوم و به آسمان می روم ولی...
قول می دهم هرگز خاطراتمان را از یاد نبرم!