فرامرز انتظاریدرمعلم روستا·۱ روز پیشقرصزنگ تفریح بود و داخل دفتر کنار بخاری در حال گرم شدن بودیم که یکی از بچه ها با هیجان وارد دفتر شد و گفت: آقا اجازه آمبولانس آمده تو حیاط مدر…
Mohsen Baqeryدرمحتوانویس·۷ روز پیشخاطرات یک محتوانویس: غاز و زاغمرا به این فکر انداخته بودند که نویسندهها هم دو دستهاند: غاز و زاغ.
فرامرز انتظاریدرمعلم روستا·۸ روز پیشنظمبه پیشنهاد یکی از همسایگان که دبیر بود، قرار شد روزهای پنجشنبه که در شهر هستم، در مدرسه آنها کلاس تقویتی ریاضی برگزار کنم. با مدیر مدرسه صح…