ویرگول
ورودثبت نام
کالیستو
کالیستوعاشق زندگی کردن با کتاب و هنر
کالیستو
کالیستو
خواندن ۳ دقیقه·۶ ماه پیش

افکاری که در ذهنم هستند

از چایی های زمان مطالعه قبل از کنکور ارشد
از چایی های زمان مطالعه قبل از کنکور ارشد


دیدم که پست های درد دل در ویرگول خیلی دیده می شود. کنکوری ها هم پیشرو هستند. من، خودم، پست های کنکوری ها را می خوانم. من الآن کنکور دارم. ولی کنکور سراسری نه! آزمون ارشد وزارت بهداشت! و دارم زیر فشار له می شوم. چرا هرچه می خوانم درصدهایم بالا نمی رود.

بگذارید من هم کمی غر بزنم. در چهار سالی که در ویرگول هستم، تا به حال این قدر نزدیک به خودم ننوشته ام.

ناراحت نیستم که دیده نمی شوم. من این صفحه را برای سرگرمی و میوه داشتن باز کردم. تا حالا 66 پست و بیست و دو هزار کلمه در ویرگول نوشته ام. یک لیسانسی در ویرگول گرفته ام. نمی دانم بقیه هم تعداد کلمات و پست هایشان در ویرگول را حساب می کنند یا نه؟

چند تا پست دارم که در مورد موضوعات ترند هم بود. اما باور کنید که بازدید های گوگل دو برابر بازدید های ویرگولی ام هستند. البته این هم حقیقت دارد که بازدید چندانی برای صفحه ام ندارم. یعنی هیچ کس کتاب نمی خواند؟!

چقدر افکارم پراکنده هستند. کمتر از بیست روز تا کنکورم مانده است. (در زمانی که دارم این پیش نویس را می نویسم.)

بعدش فهمیدم که کمتر پانزده روز مانده و اشتباه محاسباتی کرده ام.

افکارم پراکنده اند. از اینکه چرا در سریال کره ای سلول های یومی فصل سوم، چرا این آقا را برای نقش سونروک انتخاب کرده اند. در کنکور ارشد رتبه ام چند می شود و هر درسی را چند درصد می زنم.

اینکه به خاطر کنکور از گوشی جدیدم و تکنولوژی به روز لذت نبرده ام. و حالا در روز های آخر مدام حواسم به گوشی پرت می شود. در چهار روز درسی باقی مانده

درست و حسابی سریال ندیده ام. هم اکنون در دو تا سریالی که دارم میبینم در نقطه خاص و حساسی از سریال هستم که بین یک تا دو روز است که به آنها سرنزده ام. و به یادم می آید که عجب جایی بود ولی فعلا نه!

حتی در اینستاگرام هم فعالیت نمی کنم. با اینکه فقط دو نفر از دوستانم اتفاقی فهمیدن کنکور دارم، می ترسم استوری بگذارم و بگویند بی کار هست و برای کنکور نمی خواند؟! ولی بعد از کنکور و آزادی، حتما استوری می گذارم. حتی می ترسم که در ویرگول هم این متن را منتشر کنم. می گذارم بعد از کنکور. عکس هم باید انتخاب کنم.

کتاب، کاغذ، خودکارها و‌‌ تست روی میز هستند. به زودی نخواهند بود.

دیدم توی تقویمم، یازده مورد کار یادداشت کرده ام که بعد از کنکور انجام بدهم. از کارهای دانشگاه بگیر تا دیدن سریال وقتی زندگی بهت نارنگی می دهد. این سریال را ندیدم که حال و هوایم غصه دار نشود. ولی حتما باید ببینم.
کارت ورود به جلسه را هم گرفتم. حالم تضاد دارد. یا خوشم یا غمزده!

یک چیز دیگر هم که باید به آن فکر کنم، کارهای فارغ التحصیلی است.

و الآن بعد از کنکور است. رتبه خاصی نمی آورم. معمولی دادم. ان شاء الله که قبول می شوم. اصلا انرژی ندارم. توی کنکور کارشناسی خیلی راحت کنکورم را معمولی دادم. ولی امروز توی آزمون، سرد شدم عرق سرد کردم و مغزم دیگر کار نمی کرد. حتی برخلاف اکثر اوقات زودتر از سر جلسه بلند شدم. یعنی این قدر زود مغزم پیر شده است؟‌

حال ندارم فیلم ببینم.‌ داشتم فکر می کردم چه کارهایی می خواستم بعد از کنکور انجام بدهم که یاد ویرگول افتادم.

احتمال زیاد دیگر از این پست های نزدیک به خودم ننویسم.

دو تا کتاب هست که می خواهم خواندنشان را ادامه بدهم. و احتمالا یک پست از کتاب هایی که برای کنکور ارشد مجموعه پرستاری خوانده ام را بگذارم.

همین.

پرستاریکارشناسی ارشدکنکوردلنوشتهمغز
۱۲
۹
کالیستو
کالیستو
عاشق زندگی کردن با کتاب و هنر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید