کالیستو
کالیستو
خواندن ۳ دقیقه·۳ ماه پیش

فشارخون لعنتی!

هر روز نگران این هستم که کِی نوبت من می شود؟ نفر بعدی که در فامیل قرار است دیابت بگیرد؛ کیست؟

فشارخون را که سالهاست دارم. تغذیه، ورزش و کنترل استرس، از بس این کلمات را شنیدم خسته شدم. من دلم نمک می خواهد. مگر خیار و گوجه بی نمک هم داریم! دلم جوجه کباب با گوجه کباب شده نمکی می خواهد! فشارخونم که خوب نمی شود.

بدترین نکته هم این است که هم از خانواده پدری و هم از خانواده مادری، سنگ کلیه به ارث برده ام. سنی ندارم ولی کلکسیونی از بیماری دارم. فشارخون، سنگ کلیه و احتمالا دیابت.

البته الآن پیش دیابت هستم و محدودیت قند و شکر به محدودیت نمک اضافه شده است. تلاشی بیهوده می کنم که دیابت نگیرم.

خسته شده ام. همه اش از این فشارخون لعنتی شروع شده است. از وقتی فهمیدم فشارم 16 است، دیگر آن آدم سابق نشدم.

می ترسم قلبم و کلیه هایم را از دست بدهم؛ مثل نزدیکانم. دستگاه فشارخون خریدم ولی می ترسم که از آن استفاده کنم. حس جوانی در من از بین رفته است. ازدواج؟ ازدواج دیگر چیست؟

درد سنگ کلیه مرا خواهد کشت. هربار مثل سونامی مرا با خود می برد و می شوید. مسکن و خون هم به لیست بلند بالای دردهایم اضافه کنید. گفتم که کلکسیونی از بیماری هستم. فشارخون، دیابت، سنگ کلیه به علاوه درد سینگلی.

پراپرانولول، متفورمین و لازیکس کلماتی که فقط به آن ها فکر می کنم. من حتما می میرم.

وقتی می بینم بقیه، زیبایی، استعداد و توانایی های خاص از پدر و مادرشان به ارث می برند؛ عصبانی می شوم. چرا من باید این همه بیماری به ارث ببرم!؟ نه یکی، نه دو تا، بلکه تا الآن سه تا! قبول دارم توانایی نوشتنم را به ارث برده ام اما هوش مصنوعی بازار کار را تغییر داده است. این هم درد دارد و دارم فشار اضافی می خورم.

هرچه تلاش می کنم هم سالم نمی شوم. اگر فقط می توانستم تغییری بدهم، از دست این فشارخون لعنتی خلاص می شدم. دماغ بزرگ، شکم و قدم مهم نیست. فقط فشارخون لعنتی! کاش عمل جراحی بود که فشارخونم را از بین می برد.

کاش حداقل قبل تر می دانستم که ممکن است فشارخون بگیرم و ورزش می کردم. شاید وارد این چرخه نامعلوم قرص و درد نمی شدم.

شاید دیگر بستری اورژانس نشوم. دنبال مسکن قویتر نگردم‌. از این متخصص به آن متخصص نروم.

سبک زندگی سالم را انتخاب می کردم و شکمِ تختم را به رخ همه می کشیدم‌. درست درس می خواندم و شغل پیدا می کردم‌. یعنی می شد که در دانشگاه، شریک زندگی ام را پیدا می کردم. پدر و مادرم بهم افتخار می کردند و تحویلم می گرفتند به جای اینکه مدام نگران من و کلکسیون بیماری هایم باشند.

در این شرایط اگر هم فشارخون می گرفتم، دیرتر اتفاق می افتاد و راحت تر کنترلش می کردم.

امان از روزگار، چه روزهای رویایی هستند. ای کاش از دست این فشارخون لعنتی خلاص می شدم. زندگی خوب برایم رویایی و دست نیافتنی است.

یکی بهم گفت:« از معدود چیزهای خوبی که از خانوادت داری، سیگار و قلیون نکشیدنه. فکر کنم وگرنه تا الآن مرده بودی!»

زندگی همین یکبار است. دلم می خواهد از حالا به بعد بهتر زندگی کنم. چیزهایی که دست خودم است را درست کنم. با سرنوشتم بجنگم. ولی اگر فشارخون من را رها می کرد، یک چیز دیگری بود. ای کاش می دانستم!

جالب ترین نکته این است که می شود از طریق سایت مای اسمارت ژن، آزمایش دی ان ای داد و فهمید که به چه بیماری هایی در آینده مبتلا می شوم. از من که گذشت، ولی چیز خوبی به نظر می آید.

مای اسمارت ژنفشارخوندیابتسنگ کلیهاسترس
عاشق زندگی کردن با کتاب و هنر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید