اول که کتاب را میخواندم، برایم رمان قویای به نظر نمیآمد. اصلا چرا عاشق شدنِ پرنده بسیار کوچک و زشت با صدای جِریس پِریس، به دختر سلطان باید داستان جذابی باشد؟! اول با خودم میگفتم؛ درست است نویسنده آن، هوشنگ مرادی کرمانی است اما چرا این کتاب به چاپ رسیده است!؟ جملاتش تقریبا هماندازه بود و توضیحات زیاد بود.
ولی واقعا با وجود این، من را جذب کرد! حتی عنوان کتاب برایم عجیب بود، مگر میشود چیزی نه تر باشد و نه خشک! طراحیهای کتاب را عاشقانه دوست داشتم.
در اواسط کتاب، به قدری داستان پیچیده شده بود که یاد فیلمهایی که قوانین فیزیک در آنهاست افتادم. ولی در نهایت دیدم که کتابِ بسیار پیچیدهای بود، هنوز هم درست بعضی جاهایش را متوجه نشدهام! مثلا اینکه که آیا «نه تر و نه خشکِ» داستان همان پسرک عاشق دختر سلطان است یا نه!؟ یا اینکه پسرک که تبدیل به پرنده «نه تر و نه خشک» شد؛ اولین پرنده نه تر و نه خشک بود. در این صورت برخلاف داستان، پرنده داستان، چگونه مادر داشته است؟ شاید هم پرندههای نه تر و نه خشک همیشه وجود داشته اند. من نتوانستم رده سنی این کتاب را انتخاب کنم!؟ کودک و نوجوان یا بزرگسال!؟
در رمان، نه تر و نه خشک، دنبال چوبی است که نه تر باشد و نه خشک و نه کج باشد و نه راست! دختر سلطان چوبی که پرنده آورده بود را دید. طبق گفتههای دختر سلطان، چوب تر بود زیرا خم می شد، خشک بود زیرا در آب رشد نمیکند. ولی کج هست و راست نیست!
من راهحل را پیدا کردهام! نه تر و نه خشک باید چوبی بیاورد که خمیده باشد، خم بشود یعنی تر باشد و در آب رشد نکند!
«نه تر و نه خشک»، هوشنگ مرادی کرمانی، طراحی جلد و نقاشی متن: اردشیر رستمی، تهران، انتشارات معین، چاپ سوم، ۱۳۸۴ ش.