این سریال را به خاطر ریتینگ بالا و پزشکی بودنش دیدم. وقتی دیدم که بر اساس اتفاقی واقعی است؛ مشتاق تر شدم.
پنج روز در بیمارستان مموریال، در مورد طوفان نادر و سهمگین کاترینا در سال 2005 میلادی است. این که بحران چقدر سخت است و نمی شود به راحتی آن را مدیریت کرد. و چه آسیب هایی وارد شد.
من همزمان با دیدن سریال، واحد کاهش خطر حوادث و بلایا هم پاس می کردم و با دیدی متفاوت تر از قبل تماشا می کردم. تاثیر و فشاری که سیاست یا اجتماع روی مدیریت بحران می گذارد.
اول فکر می کنند که طوفانی معمول مثل قبل است و دو سه روزه تمام می شود. اما آب بیشتر از تحمل بالا می آید. برق و ژنراتورها قطع می شود. شما فرض کنید ابزار و دستگاه های مانیتور بیماران که با برق کار می کنند، از کار بیفتند. در کنار این، آب، غذا و... هم رو به اتمام هستند. تازه باید بیماران، کادر پزشکی و افرادی که به بیمارستان پناه آوردند را هم باید تخلیه کنید. دیگر توضیح نمی دهم، خودتان سریال را ببینید.
وسط سریال به نظرم به اندازه آغاز و پایان عالی و جذاب نبود. انتخاب بازیگران را دوست داشتم. واقعا با مردمی که با بحران مواجه شده بودند همدردی می کردم. خیل اوضاع سختی بوده است.
دیدن سریال را پیشنهاد می دهم. هنوز هم فکرم درگیر این سریال هست. کارهایی که انجام شد؛ درست بود یا نبود؟ من که خودم دانشجوی فوریت های پزشکی هستم، آیا کارهایی که انجام شد؛ درست بود یا نبود؟