ویرگول
ورودثبت نام
فرمهر امیردوست
فرمهر امیردوست
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

یادداشت ۸

مندوزا فارست در «جادوگر، فاحشه، کیماگر» مثال جالبی درباره ضرورت «سخن گفتن متن» می‌آورد. میگوید: وقتی در متون اوستایی از «تکفیر کسانی که به سقط جنین دست می‌زنن» صحبت می‌شود - می‌توان حدس زد چنین شغلی وجود داشته. وقتی «خوردن گوشت سگ» را ممنوع می‌کند - می‌شود به سادگی حدس زد که کسانی گوشت سگ می‌خورده‌اند. و وقتی در متون به «نفرین جادوگران و دیگر اهریمن‌کاران» بر‌ می‌خوریم - یعنی وقتش است که از خود بپرسیم منظور متن چه بوده. آیا پیروان دیگر آیین‌ها بوده‌اند؟ آیا واقعا دست به جادو می‌زده‌اند؟

ایرانشناسیایران‌باستانجادوگریاهریمن‌شناسیدیوشناسی
دانشجوی دکترای ادیان و فرهنگ‌ها، ایران‌پژوه، مترجم، نویسنده، اهل زبان و زبانشناسی، طرفدار اتاقکی کم نور و پر کتاب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید